مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
کاربران آنلاین |
در حال حاضر 60 کاربر آنلاین وجود دارد. » 0 عضو | 60 مهمان
|
|
|
ناعادلانه |
ارسال کننده: HERCUL - 2020/05/27، 12:14 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
جمعه باشد،
هوا سرد باشد.
پیپ بر لب و یک فنجان قهوه باشد که بنشینی
روی صندلیِ کنار شومینه و بنوشی،
دیوانِ اشعارِ فروغ باشد که
تو را فرو بَرَد در خلسه ای ناب...
صدای ملایمِ موسیقی باشد و حس و حالی خوب...
آن وقت عادلانه نیست"فکر و خیالِ تو"هم باشد که
تمامِ شیرینیِ این حال خوب را به تلخی بگراید...
|
|
|
عمیق تر نگاه کنید... |
ارسال کننده: HERCUL - 2020/05/27، 12:10 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
در کافه ها و رستوران ها
به کسانی که تنها نشسته اند نگاه کنید
یا منتظرند یا در حال ورق زدن خاطرات هستند.
بیشتر دقت کنید میبینید چشمهایشان بسیارنگران است
از اینکه معشوقه شان نیاید یا از اینکه با کس دیگری بیاید.
دائما در حال عرق ریختن از استرس و سوختن از نبودن یک نفر هستند.
دست آخر هم چیزی سفارش نیمدهند جز یک قهوه ی تلخ و شایدم هم چایی که میماند و سرد میشود
|
|
|
به ما دروغ شيرين نگوييد... |
ارسال کننده: HERCUL - 2020/05/27، 12:07 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
مردم هنوز هم چاي را با قند مي نوشند،
هنگام سبزي پاك كردن، تلخون را دور مي ريزند،
قهوه را شيرين مي خورند
و تمام حقايق تلخ جهان را،
با يك دروغِ شيرين،
سرپوش مي گذارند.
تو را به جان عزيزتان قسم، باور كنيد كه يك طعم تلخ ناب، به هزاران شيريني پوچ و ساختگي مي ارزد.
براي كتمان حقيقت، به ما دروغ شيرين نگوييد...
|
|
|
گاهی... |
ارسال کننده: HERCUL - 2020/05/27، 12:06 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
گاهی فقط یک حاشیه ی امن و آرام می خواهی ؛
به دور از تمامِ دوست داشتن ها
به دور از تمامِ دلتنگی ها
به دور از تمامِ خواستن ها ، نخواستن ها ...
تو باشی و یک پیپ ، یک فنجان قهوه ی داغ ، چند تکه شکلاتِ تلخ و یک موسیقیِ ملایم ،
چشمانت را ببندی ، لم بدهی وسطِ یک بیخیالیِ مطلق و تا چشم کار می کند ؛ عینِ خیالت نباشد !
|
|
|
گم بشیم! |
ارسال کننده: HERCUL - 2020/05/27، 12:03 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
Let's get lost in a world made of old books, coffee,pipe ,camp fires, adventure, rainy days & late night conversations with people we love.
بیایید توی دنیایی ساخته از کتابهای قدیمی،قهوه،پیپ،آتیش کنار چادر،ماجراجویی،روزهای بارونی و گفتگوهای دیروقت شبونه، با کسایی که دوستشون داریم گم بشیم.
|
|
|
مردِ من! |
ارسال کننده: HERCUL - 2020/05/27، 12:01 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
همیشه فکر میکردم چشم های رنگی خاص اند !
اینکه مرد رویاهایم باید چشمانی رنگی داشته باشد
چشمانی که بشود انقدر از آن نوشت تا عالم و آدم را دیوانه کند ...
مردِ من!
چشمهای خاص را تو داری
چشمانِ قهوه ایی نچندان سوخته...
من حاضرم با قهوه ی چشم های تو کامم تلخ شود
تا اینکه سبزیِ درخت ها وآبیِ دریا حواسم را پرت کند!
|
|
|
دلتنگی زن و مرد نمیشناسد... |
ارسال کننده: HERCUL - 2020/05/26، 11:54 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
مرد باشی یا زن فرقی نمیکند
دلت که بگیرد دستت از زمین و زمان کوتاه میشود
زن باشی،
لاک ناخنهایت را پاک میکنی، موهایت را گره میزنی یا گریه میکنی یا اینکه سرت را با بافتنی هایت گرم میکنی
مرد که باشی،
خیابان هارا قدم میزنی و
پیپ چوبی لعنتیت را روشن میکنی که مبادا بغضت بشکند و گریه شود ...
فرقی نمیکند،
دلتنگی زن و مرد نمیشناسد...
|
|
|
من که کنارت بودم! |
ارسال کننده: HERCUL - 2020/05/26، 11:52 PM - انجمن: شعر سیگار
- بدون پاسخ
|
 |
همیشه سیگار کشیدنت عذابم میداد
راستشو بخوای بیشتر از روی حسادتم بود!
نکه بخوام مثل شاعرها و نویسنده ها بگم چون لبات بهش میخورد حسودیم میشد نه...!
حسادت میکردم
چون میدونستم آدما وقتی سیگاری میشن که خیلی غصه داشته باشن...
و غصه داشتن میتونه از نداشتن یه آدم به وجود بیاد!
من که کنارت بودم!
پس مطمئنا اونی که غُصشو میخوردی من نبودم!
|
|
|
|