مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
آمار انجمن |
» اعضا: 1,816
» آخرین عضو: ghavampol
» موضوعات انجمن: 2,993
» ارسالهای انجمن: 3,638
آمار کامل
|
کاربران آنلاین |
در حال حاضر 38 کاربر آنلاین وجود دارد. » 0 عضو | 38 مهمان
|
|
|
عاشق که میشوی |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:46 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
عاشق که میشوی تمام جهان نشانه معشوقهات دارند، یک موسیقی زیبا
یک فنجان قهوه ی تلخ،یک پیپ پاسارگادتاباکی, یک خیابان خلوت و ساکت،
به آسمان که نگاه میکنی کبوترانی که پرواز میکنند همه تو را امید میدهند،
حتما که نباید هدهد خبری بیاورد، گاهی کلاغی هم از معشوقهات پیام دارد..
جهان عاشقی زیباست آنقدر زیباست که آواره شدنش هم زیباست،
مردن در عاشقی هم زیباست..!
|
|
|
اولین درخت قهوه |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:44 PM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
وقتی با تو قهوه میخورم احساس میکنم اولین درخت قهوه برای ما کاشته شده!
|
|
|
به یک خانه ی نسبتا کوچک فکر میکردم |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:41 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
پیپ روی لبانم بود و داشتم به یک خانه ی نسبتا کوچک فکر میکردم
دیوار های نقشه کشی شده با گل های صورتی کم رنگ و آبی ملایم !
فنجان های کوچک گلگلی
انارهای ریز خشک شده روی آباژور کهنه
پرده های تمیز با گلهای ریز کهربایی
تابلو های نوشته شده با دست خط دکتر حسین؛
شیار های عطر گرفته با غنچه های گل محمدی
و پیراهن های اتو نشده ی روی میز مطالعه
کتابخانه ای بزرگتر از تمام لوازم دکوری خانه های مردم این حوالی
دانه های پخش شده در کنار قهوه جوش نو !
سیب های خوشبخت رنده شده روی کیک نیمه پز داخل فر
و لکه های دارچین روی دستمال های طرح دار کنار گاز
لیوان قهوه ی داغ در انتظار شیر گرم
و بیسکوئیت های نیمه سوخته داخل ظرف درب دار
بشقاب های گلگون چیده شده داخل کمد شیشه دار بلند
ودیوار های تزیین شده از عکس های قاب گرفته شده با امید
و برگ های خشک شده از برای عطرآگین کردن چایی تازه دم
خانه ی رویایی ما نه
رویای خانه ای ما !
خیالات حیرت آور چهارگوشه ی زندگی روانه در جانِ خانهمان
از هزاران سال قبل از تولد من و تو
تا هزاران سال بعد از مرگ جسممان ادامه خواهد داشت
یک بقای بهجت !
و پس از ما هر آن کس که خانه ای در نزدیکی خانه ما ابتیاع کند از خوش یمنی آن سخن خواهد گفت
|
|
|
خنجری از تبار عشق |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:38 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
پیش از این
عاشقان
از عشقشان که می گفتند
می خندیدم
اما
به مهمانخانه که بازگشتم
قهوه ام را در تنهایی که نوشیدم پیپ را که بر لبم گذاشتم
دانستم که چگونه
خنجری از تبار عشق
پهلو می شکافد و
بیرون نمی رود...
|
|
|
حکم فال قهوه |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:37 PM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
بهار مست می کنی، به سرخی لبانت
باد پاییز، گیج می دهی در گیسوانت
زمین و زمان گرفتار کرده ای، به ناز رویت
چون آمدی، به آفتاب بعد از باران آمدی
به حکم فال قهوه آمدی
به نفس حافظ آمدی
به نارنج شیراز آمدی
به گلاب کاشان آمدی
چون غنچه زدی به لاله ای
مرا به خود آغشته ای
یک تنه دل می بری
چو آب بر آتش آمدی
|
|
|
عشق من |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:35 PM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
شانه بالا کردنت را دوست دارم عشق من
نازِ آن خندیدنت را دوست دارم عشق من
چایِ خوش رنگی تو از لبهای سرخت ریختی
آن بفرما گفتنت را دوست دارم عشق من
قهوه دارد چشم هایت، کافه بر پا کرده ای؟
چشم های روشنت را دوست دارم عشق من
بوسه بر نامحرمان ممنوع می باشد ولی
آن بلورِ گردنت را دوست دارم عشق من
خیره می مانند مردم ، بس که زیبایی به چشم
نازک اندامِ تَنَت را دوست دارم عشق من
می شود دریا نرفت و ، غرق شد در عطرِ تو
حسّ ِ خوب ِ بودنت را دوست دارم عشق من
|
|
|
|