warning

این انجمن دارای مطالبی در مورد دخانیات و ادوات وابسته به آن می باشد
طبق قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران بازدید کنندگان باید بالای 18 سال باشند

warning

اولین بررسی قهوه ایران

فروش دانه قهوه و قهوه جوش

مشاهده سایت

ژورنال سیگار برگ

معرفی انواع سیگار برگ ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

وب سایت آموزشی پاسارگاد تاباک

تخصصی ترین مقالات آموزشی

مشاهده سایت

فروش پیپ

معرفی انواع توتون ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 1,973
» آخرین عضو: Master Joint
» موضوعات انجمن: 3,116
» ارسال‌های انجمن: 3,848

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 99 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 99 مهمان

آخرین موضوع‌ها
۳۶۵
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/04/18، 12:55 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 10
گاهی شبها
انجمن: شعر پیپ
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/04/16، 01:36 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 117
نبودنت
انجمن: شعر سیگار
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/04/13، 01:39 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 142
چایِ باران
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/04/09، 02:59 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 46
در دست تعمیر اند...!
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/04/08، 01:34 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 29
دو قرن سکوت
انجمن: شعر پیپ
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/04/08، 01:33 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 40
می چسبد در این بهار
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/04/04، 04:54 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 45
ميدانم...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/03/31، 03:04 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 48
تبریک نوروز و به روز رسان...
انجمن: رویدادهای مهم پاسارگاد تاباک
آخرین ارسال توسط: pasargadtabac
2024/03/26، 04:43 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 81
پیپ بر لب
انجمن: شعر پیپ
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2024/03/25، 12:40 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 48

 
  جنون...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/09، 02:57 PM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

با یک گریه ی مشترک
یک لیوان چای انفرادی و یک نخ سیگار
که دل کشیدنش را ندارم
جنون امشب را شروع می کنم
صبح دوباره همان آدم سابق می شوم
که به تمام دنیا صبح بخیر می گوید

چاپ این مطلب

  نگاهم کرد و گفت : بکش …
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/09، 02:56 PM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

گفت : اینقدر سیگار نکش می میری
گفتم : اگه نکشم می میرم
گفت : اگه بکشی با درد می میری
گفتم : اگه نکشم از درد می میرم
گفت : هوای دودی جلوی درد رو نمی گیره
گفتم : هوای صاف جلوی مرگو می گیره؟
نگاهم کرد و گفت : بکش …

چاپ این مطلب

  یادته؟...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/09، 02:55 PM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

یادته می گفتی یک نخ روشن کن دوتایی بکشیم ؟
از وقتی رفتی به یادت تمام سیگار ها رانصفه می کشم

چاپ این مطلب

  تلخی و شیرینی...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/09، 02:53 PM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

آنقدر سیگار می کشم
تا تلخی سیگار
شیرینیِ تو را از خاطرم ببرد

چاپ این مطلب

  ته سیگار هایم ...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/09، 02:50 PM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

ته سیگار هایم پوکه های خاطرات است
که شلیک می کنم وسط مغزم
می کشد مرا
اما شاید تو را فراری دهداز ذهنم
همه را خطا زدم
پاکت بعدی خشابی دیگر …

چاپ این مطلب

  در پی تو ...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/09، 02:47 PM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

بعد از یک فنجان قهوه و دو نخ سیگار
به هوایی سرد برمی گردم
در پی رویاهایم …
در پی تو …

چاپ این مطلب

  آلزایمر+ (عکس خودم)
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/08، 05:00 PM - انجمن: شعر پیپ - بدون پاسخ

[تصویر:  22222222222.jpg][تصویر:  t_3oo_N8_UGAQGScS4BieA_r.jpg]
لب هایم آلزایمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است پیپ را میشناسد و بس . . .
همین نزدیکی بود کجاست فندک شکسته ی من ؟

چاپ این مطلب

  می شود تنهایی بچگی کرد تنهایی بزرگ شد تنهایی زندگی..
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/08، 04:47 PM - انجمن: شعر پیپ - بدون پاسخ


می شود تنهایی بچگی کرد
تنهایی به یادت پیپ کشید
تنهایی بزرگ شد
تنهایی زندگی کرد
تنهایی مُرد
ولی قهـوه ی غروب هـای دلگیـر ِ جـمعـه را
که نمی شود تنهایی خورد...
-----------------
مریم نوابی نژاد

چاپ این مطلب

  بیرون بیا ...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/08، 04:46 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

[تصویر:  zjn6fpdkbamccelzx3as.jpg]



از برگ های دفترم بیرون بیا
از ملافه های رختخوابم بیرون رو
از فنجان قهوه ام بدر آی
از قاشق شکر
از دگمه های پیراهنم
... از نخ دستمالم بیرون شو
از مسواکم
از کف خمیر ریش روی صورتم
از همه ی چیزهای کوچک بیرون آی
تا بتوانم کار کنم!

چاپ این مطلب

  قهوه ی من ...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/07/08، 04:43 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

تو را به آبادی چشم هات نخند
خنده هات مرض دارد
آدم را بیمار می کند
آخر آدم گناه دارد به خدا ...
یک بار حوا
یک بار شیرین
یک بار لیلا
حالا تو ...


نخند
خنده هات استعداد شگرفی دارند
برای بیمار کردن یک شهر
برای به بیابان فرستادن هزار مجنون
برای تیشه زدن به ریشه ی هزار فرهاد ..

نخند
خنده هات مرض دارند
آدم بیمار می شود
تو می روی
درد شروع می شود
آدم می پیچد به خودش
تو که برنمیگردی
حالش را نمی پرسی ...

قهوه ای بدجنس
شیرین نخند
آدم می بیند
مرض قند می گیرد
قند در دلش آب می شود
هوا برش می دارد
فرهاد می شود
تو میروی
می زند به سرش
سرش به سنگ می خورد
تیشه بر می دارد
می زند به ریشه اش ..

قهوه ای بدجنس
من عادت دارم تلخ بنوشم
تلخ شو
شیرین نباش
من که فرهادت نمی شوم !
یک بار مجنون شدم
هفت بیابان عشق را دویده ام
برای هفت پشتم بس است ...


قهوه ای بدجنس
با من گرم نگیر
سرد شو
تلخ شو
یک بار شیرین ِ داغ بی هوا سر کشیدم
هنوز گلوی سوخته ام بغض دارد ...
... هنوز دلم می سوزد !

قهوه ای بدجنس
نگو عزیزم
گرم نگیر با من
تابستان است
تنور عشق داغ است
به هر واژه میم مالکیت می چسبانی
فردا زمستان می شود
آدم برفی می شوی
تمام میم ها می افتند
روی سرم هوار می شود عشق ...

قهوه ای بدجنس
معمولی بیا
معمولی برو
بگذار معمولی دوستت داشته باشم ..

اصلا بیا فقط هم را
معمولی دوست داشته باشیم
من تو را بی لبخند
تو مرا بی شعر
باش؟ قهوه ای خوب من ... باش ؟

چاپ این مطلب

© 2010– 2024
® PasargadTabac
All Rights Reserved
كليه حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به پاسارگاد تاباک می باشد
کلیه مطالب این تارنما طبق قانون کپی رایت به ثبت می رسند، لذا استفاده از این مطالب بدون ذکر منبع ممنوع است
طراحی و پشتیبانی :  پشتیبان وب