warning

این انجمن دارای مطالبی در مورد دخانیات و ادوات وابسته به آن می باشد
طبق قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران بازدید کنندگان باید بالای 18 سال باشند

انجمن پیپ ایران فقط برای اعضای قدیمی و ثبت نام شده فعال است و عضو جدید نمی پذیرد
جهت ادامه فعالیت در انجمن سفر و پیپ
tripandpipe.com عضو شوید

warning

اولین بررسی قهوه ایران

فروش دانه قهوه و قهوه جوش

مشاهده سایت

ژورنال سیگار برگ

معرفی انواع سیگار برگ ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

وب سایت آموزشی پاسارگاد تاباک

تخصصی ترین مقالات آموزشی

مشاهده سایت

فروش پیپ

معرفی انواع توتون ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 1,983
» آخرین عضو: [email protected]
» موضوعات انجمن: 3,276
» ارسال‌های انجمن: 4,002

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 19 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 19 مهمان

آخرین موضوع‌ها
اختراع سرخپوس...
انجمن: شعر پیپ
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/30، 03:16 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 16
بایک فنجان قه�...
انجمن: شعر پیپ
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/29، 02:57 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 38
تو را دوست دار...
انجمن: شعر پیپ
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/28، 12:46 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 40
تنها پیپ شان ر...
انجمن: شعر پیپ
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/26، 01:27 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 45
مردی که دلش هو...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/23، 04:33 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 98
بعد از ٤ سال
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/22، 08:22 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 388
همان کافه ...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/21، 03:02 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 52
کافهِ تنهایی
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/20، 02:04 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 63
مردی که عاشق م...
انجمن: شعر سیگار
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/17، 05:18 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 58
افزودن پروتئی...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/04/16، 02:22 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 77

 
  پشیمانی
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:36 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

درست مثل فنجان قهوه
که ته می‌کشد
پنجره
کم‌کم از تصویر تو
تهی می‌شود!
حالا
من مانده‌ام و
پنجره‌ای خالی
و
فنجان قهوه‌ای
که از حرف‌های نگفته
پشیمان است ...

چاپ این مطلب

  یک دانشجوی افغانی ميگفت:
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:30 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

یک دانشجوی افغانی ميگفت:

زمان تحصيلم در سوئيس با يكی از اساتيد دانشگاهمون رفتيم كافه نزديك دانشگاه تا قهوه بخوريم.
حرف از حكومت و اوضاع بد افغانستان شد كه استادم حرف جالبی زد كه همواره توی ذهنم نقش بست.
استادم گفت: فكر نكن برای كشورها قرعه كشی كرده اند و مردم سوئيس به خاطر شانس خوب اين حكومت گيرشون اومده و مردم افغانستان بد شانس بودن و به اين روز افتادند، بلكه هر ملتی حكومتی كه سزاورش هست رو ميسازه و اتفاقا مردم سوئيس حقشون داشتن حكومتی اينچنين هست و افغان ها هم لياقتشون بيشتر از اينی كه دارند، نيست.

دوستم ميگفت: كمی احساس تحقير كردم، به همين خاطر پرسيدم: افغان ها چه كاری بايد انجام دهند تا تغيير كنند؟
استاد فنجون قهوه رو از كنار دهانش پائين آورد و لبخندی زد و گفت:
هر سوئيسی در سال 10 كتاب ميخواند، تو اگر يك افغانی را ديدی از طرف من بهش بگو چنانچه مردم كشورت سالی يك كتاب بخوانند كشورت تغيير خواهد كرد.
این راه حل به کشورهای مشابه نیز قابل تعمیم است.
قانونی داریم که همیشه صادق است:
""ما به محیط مان عادت می کنیم""
اگر با آدم های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است.
اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید
اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگوییدو اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.
اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.
"تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوی"

اين مطلب را به ديگران نشر دهيد

چاپ این مطلب

  بعد از ظهرهای جمعه
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:25 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

بعد از ظهرهای جمعه، هول‌وهوش ساعت هفت منتظر تماسش بودم
زنگ می‌زد و کلی شاکی بود!
می گفت : نمی‌بینی هوا چقدر لعنتی شده؟! تو فکر نمی‌کنی شاید من دلم قهوه می‌خواهد؟! شاید من دلم می‌خواهد وسط خیابان کلافه‌ات کنم! اصلا دلم می‌خواهد بازویم را نیشگون بگیری! واقعا که چقدر بی‌فکری...
آنقدر می‌گفت تا بگویم : یک ساعت دیگه دم در کافه ...
عزیزم بعدازظهر جمعه است هوا هم که لعنتی شده، احیانا من نباید به تو زنگ بزنم؟! احیانا دلت دیوانه بازی نمی‌خواهد؟! هر چند مدت،هاست نمی‌آیی، اما من مثل هر هفته آماده شده‌ام، یک ساعت دیگه دم در کافه ..

چاپ این مطلب

  میترسم
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:23 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

میترسم ازاتفاقهایی که نیفتاده،
مثلا نیامدنت،ندیدن لبخندت
یااینکه روبرویم ننشینی
وفنجانی قهوه باتونخورم
یااینکه زیرباران باتوقدم نزدم
دستهایت رانگیرم
کاش میآمدی واینهمه نمیترسیدم?

چاپ این مطلب

  بیشتر مردم
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:22 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

بیشتر مردم قهوه را با شکر می نوشن، در حالیکه من باور دارم قهوه باید تلخ باشه، چون مزه خودشه، تلخ...
مثل حقیقت که گاهی تلخه ولی مزه خودشه، برای همینه که دوست داشتنی ترین آدم ها کسایی هستن که خودشونن، حتی اگر تلخ باشن
پس مبادا با دروغ تلخی را بگیری، چون من دیوانه طعم تلخم، چه تلخی حقیقت، چه تلخی قهوه...!

چاپ این مطلب

  ميفهي كه چه ميگويم
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:21 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

در ميان اين همه هياهو

در ميان اين همه شلوغي

ما را يكي باشد بس است

يكي كه بشود با او تمام كرد

حرف ها را گفت و شنيد

در كافه اي دنج قهوه اي خورد

لا به لا يش نگاه هاي معني

دار باشد

ميفهي كه چه ميگويم

چاپ این مطلب

  #شخصیت_شناسی #زبان_بدن طرز نگاه هنگام نوشیدن
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:10 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

#شخصیت_شناسی
#زبان_بدن

طرز نگاه هنگام نوشیدن

تحقیقیات نشان داده افرادی که هنگام نوشیدن قهوه یا چای، به داخل فنجان نگاه می کنند، افرادی درونگرا، ایده آلیسم، آگاه و متمرکز هستند. اما فردی که به لبه های فنجان نگاه می کند، فردی است که بسیار تحت تاثیر دیگران قرار می گیرد و نسبت به اتفاقات اطراف خود آگاه است. بی خیالی، برونگرایی و قابل اعتماد نیز از دیگر خصوصیات این دسته است. آنهایی که هنگام نوشیدن نیز چشمان خود را می بندند، افرادی هستند که در زندگی درد و رنج کشیده اند اما سعی می کنند خودشان را با خوشی ها سرگرم کنند.

چاپ این مطلب

  داستان کارمند تازه کار...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:08 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

?مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چند ملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»
کارمند تازه وارد گفت: «نه»
آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق»
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.

چاپ این مطلب

  شانه ات را نزدیک تر کن...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:06 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

هوا سرد است و

آتشِ نگاهِ تو روشن...❗️

چایِ باران☕️
در فنجانِ قهوه ای چشمم
دَم کشیده است ؛

نترس!
شانه ات را نزدیک تر کن
دردهایم از دهن افتاده اند...

چاپ این مطلب

  بیا از هم جدا شویم،
ارسال کننده: HERCUL - 2016/11/29، 01:03 AM - انجمن: شعر پیپ - بدون پاسخ

بیا از هم جدا شویم،
آخر با هم بودنِ ما چه فایده ای دارد؟ من سنتی گوش میکنم تو پاپ
من قهوه مینوشم تو چای
من عاشق پیپ هستم تو عاشق سیگار
من عاشقِ پائیز و تنهایی اَم
تو عاشقِ بهار و شلوغی...
ببین! من و تو
حتی در کوچکترین چیز هم
تفاهم نداریم...
چون؛ من تو را دوست دارم تو او را.....

چاپ این مطلب

© 2010– 2025
® PasargadTabac
All Rights Reserved
كليه حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به پاسارگاد تاباک می باشد
کلیه مطالب این تارنما طبق قانون کپی رایت به ثبت می رسند، لذا استفاده از این مطالب بدون ذکر منبع ممنوع است

web counter