warning

این انجمن دارای مطالبی در مورد دخانیات و ادوات وابسته به آن می باشد
طبق قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران بازدید کنندگان باید بالای 18 سال باشند

انجمن پیپ ایران فقط برای اعضای قدیمی و ثبت نام شده فعال است و عضو جدید نمی پذیرد
جهت ادامه فعالیت در انجمن سفر و پیپ
tripandpipe.com عضو شوید

warning

اولین بررسی قهوه ایران

فروش دانه قهوه و قهوه جوش

مشاهده سایت

ژورنال سیگار برگ

معرفی انواع سیگار برگ ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

وب سایت آموزشی پاسارگاد تاباک

تخصصی ترین مقالات آموزشی

مشاهده سایت

فروش پیپ

معرفی انواع توتون ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 1,983
» آخرین عضو: [email protected]
» موضوعات انجمن: 3,426
» ارسال‌های انجمن: 4,152

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 24 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 24 مهمان

آخرین موضوع‌ها
آخرین حرف های�...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/17، 02:33 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 39
قهوه های فران�...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/16، 06:05 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 44
در فنجان قهوه ...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/15، 01:15 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 54
دیر آمدی قهوه ...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/14، 02:51 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 56
نازنینم:)
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/13، 01:21 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 63
قهوه مقابلم م�...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/10، 02:50 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 74
صبحانه، چای س�...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/09، 03:57 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 74
فال
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/08، 10:50 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 84
تو از تلخی قهو...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/07، 12:17 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 83
پشیمان است
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/12/06، 05:23 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 87

 
  تو رفتی
ارسال کننده: khtpour - 2017/02/18، 02:23 AM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

تو رفتی....
نگران من نباش...
من در هجوم غم ها ارتش 20 نفره سیگارم را دارم....

                 
[تصویر:  download.jpg]

چاپ این مطلب

  سیگاری را آتش بزن
ارسال کننده: khtpour - 2017/02/18، 02:19 AM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

سیگاری را آتش بزن

                       تا نیمه بکش

                              باقی اش را من میسوزم......

                                                                          >>رضا کاظمی<<
[تصویر:  download-(1).jpg]

چاپ این مطلب

  بعضی ها
ارسال کننده: khtpour - 2017/02/18، 02:05 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

بعضی‌‌ها "دلنوشته هایشان "خوب است


          بعضی‌‌ها "آرامش صدایشان آنطرف خط" خوب است .

 بعضی‌ها "قهوه خوردن با آنها" خوب است ....

                                      این بعضی ها خودشان "چقدرتنهایند"...........!!!!!!
[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcRXpiFa14ae6IgHLNZmVza...DsG25bjowC]

چاپ این مطلب

  بی خواب
ارسال کننده: khtpour - 2017/02/18، 01:57 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

خودت بگو.....
               چند فنجان قهوه در چشمانت ریخته ای؟؟
                                     که هر بار نگاهت میکنم بیخواب میشوم....



[تصویر:  1.jpg]

چاپ این مطلب

  قهوه و بی خوابی
ارسال کننده: khtpour - 2017/02/18، 01:53 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

چندین شب از رفتنت میگذرد.
       
                               ولی من هنوز بی خواب آن قهوه ای هستم که با هم خوردیم
                                                   
                                                                                 آخرین بار گفتی قهوه را تلخ میخوریم
                                                  
                                                        حالا میفهمم

                          حالا میفهمم که خواستی تلخی رفتنت همیشه به کام من باشد.




[تصویر:  morning-sweet-mood-girl-holding-a-cup.jpg]

چاپ این مطلب

  هر روز یک جمله حکیمانه
ارسال کننده: bernabea - 2017/02/18، 12:00 AM - انجمن: افتتاح اولین کافه بررسی قهوه در ایران - بدون پاسخ

اگر ندانید كه به كجا می روید، هر راهی شما را با خود خواهد برد.
"توماس كارلایل"

چاپ این مطلب

  سفرنامه قهوه ای"لبنان"
ارسال کننده: bernabea - 2017/02/17، 11:53 PM - انجمن: افتتاح اولین کافه بررسی قهوه در ایران - بدون پاسخ

چهارصدسال کافه‌نشینی در لبنان
"مریم مهتدی به‌همراه احسان ایزدیان رایحه قهوه عربی را در کوچه‌های بیروت دنبال کرده است"
چهارده ساله بودم و در مجلسی رسمی در بیروت که یادم نیست مناسبت‌اش چه بود، مهمان‌ها دور‌تا‌دور سالن خانه‌ی میزبان نشسته بودند و هر چند دقیقه پیشخدمت با چند فنجان قهوه عربی دور می‌گشت و مثل آب به مهمان‌ها شات قهوه‌ی لبنانی تعارف می‌کرد. قهوه‌ی قوی و تلخی که با طعم و بوی هل همراه شده و چند قاشق شکر شیرین‌اش کرده. بعد از چند بار که پیشخدمت از جلویم رد شده بود و درخواست قهوه نکرده بودم، تصمیم گرفتم اولین فنجان قهوه‌ام را بنوشم. آن‌قدر در عزا و عروسی، در مهمانی رسمی و غیررسمی، در خانه و خیابان دست مردم فنجان‌های قهوه می‌دیدم که احساس می‌کردم اگر ندانم قهوه چه طعمی می‌دهد حتما چیز بزرگی را در دنیا از دست خواهم داد. بعدها که به ایران برگشتم متوجه شدم بسته به جایگاه قهوه‌نوشی در زندگی روزمره‌ی مردم، قهوه از نوشیدنی عادی مثل آب خوردن می‌تواند تبدیل به نوشیدنی لوکسی شود که به خاطر نوشیدن‌اش هزار برچسب سانتیمانتالیسم به دوست‌دارانش زده می‌شود.
اندر آداب قهوه‌نوشی در تمام احوال
قهوه از اتیوپی به یمن وارد شد و بعد به مکه، قاهره و سوریه هم رسید. عمر کافه‌‌نشینی در بیروت به بیش از چندصد سال می‌رسد. همسایگی و فاصله‌ی دوساعته‌ی زمینی سوریه و لبنان را هم اگر در نظر بگیریم به نظر می‌رسد سابقه‌ی قهوه‌خانه‌نشینی در لبنان هم به قرن شانزدهم می‌رسد. در بسیاری از کشورهای عربی که لبنان هم جزئی از آن‌هاست، سرو قهوه نشانه‌ی میزبانی، سخاوت و سلامتی‌ست. در رستوران‌های سنتی به مشتری‌ها با فنجانی قهوه خوش‌آمد گفته می‌شود و غذای مشتری‌ها هم با میوه‌ی تازه و فنجانی قهوه تمام می‌شود. قهوه‌ی عربی اما در کشورهای مختلف، به روش‌های متفاوتی درست می‌شود. مثلا در مصر قهوه‌ی عربی باید فوم داشته باشد. درست شبیه به قهوه ترک. فومی که به آن «صورت» می‌گویند. و صورت قهوه نشان می‌دهد که قهوه چقدر حرفه‌ای و اصولی آماده شده. در لبنان اما قهوه‌ای که فوم داشته باشد، قهوه‌ی خوبی نیست. قهوه‌ی لبنانی وقت آماده شدن نباید بیشتر از یک‌بار بجوشد و با اولین قل باید از روی گاز برداشته بشود. چند ثانیه‌ای صبر شود تا درد آن ته‌نشین شود و بعد داغ‌داغ در فنجان‌های کوتاه دهان‌گشاد ریخته شود. سیاه، غلیظ و بدون فوم.
عطر قهوه بوی غالب آشپزخانه‌ها و خانه‌های لبنانی‌ست. قوی‌تر از عطر سیر و ادویه‌های آشپزی‌شان. این را باید گذاشت کنار همان بوی قهوه که در خیابان‌ها و پیاده‌روهای شهر جاری‌ست تا تصویر کاملی از حضور قهوه در بیروت ساخته شود. «بن عدنان» یکی از قدیمی‌ترین قهوه‌فروشی‌های لبنان است. با بیش از پنج شعبه در محله‌های مختلف. برایم جالب است که قیمت ۲۵۰ گرم قهوه‌ی لبنانی بدون هل، از چهارصد گرم قهوه‌ی بسته‌بندی‌شده‌ی استارباکس بیشتر است.
[تصویر:  beirut-cafe.jpg]
وقتی پا می‌گذارم در یکی از قدیمی‌ترین شعبه‌هایش، مست بوی قهوه می‌شوم. دو گونه‌ی قهوه‌ی مرغوب برزیل و اتیوپی با ترکیب غالبِ برزیل ترکیب قهوه‌ی لبنانی‌ست. صاحب قهوه‌فروشی عدنان، مردی تقریبا پنجاه ساله است که تمام عمرش را در همان مغازه کار کرده. وقتی می‌فهمد روزنامه‌نگاری هستم که درباره‌ی قهوه در لبنان گزارش می‌نویسم، از فلاسک‌اش در شات یک‌بار مصرف برایم قهوه‌ی داغ دمی می‌ریزد و درباره‌ی گونه‌های قهوه‌ی لبنانی توضیح می‌دهد. برایم سوال بود که چطور قهوه‌ها نه در محفظه، که در سینک‌های سنگی بدون درپوش و در ابعاد بزرگ نگهداری می‌شوند. در جوابم گفت این میزان قهوه، چیزی نزدیک به بیست کیلو، فروش یک روزشان است و اصلا نیازی پیدا نمی‌کنند به ظرف‌های دربسته.
دور تا دورش آسیاب‌های بزرگی بود که هر کدام با نسبتی متفاوت، با هل و بدون هل قهوه‌ها را آسیاب می‌کردند. دانه‌ی قهوه‌ی برزیلی با روست‌های متفاوت بسته به سلیقه‌ی مشتری آسیاب می‌شد و بسته‌بندی. دو مغازه آن طرف‌تر شعبه‌ی دیگر بن عدنان بود که در آن‌جا قهوه‌شان را روست می‌کردند. بین این دو شعبه، قهوه‌فروشی محلی دیگری بود با همان شمایل و قیمت‌ها که مشتری‌های خودش را هم داشت. همین سه مغازه کنار همدیگر با دکه‌ی اکسپرس سر کوچه کافی بودند تا محله را بوی قهوه بردارد. با ۲۵۰ گرم قهوه‌ی تازه‌آسیاب‌شده‌ی داغ لبنانی رفتیم به سمت ساحل روشه، کنار مدیترانه و کافه‌های لب دریا.
قهوه فلاسکی، قهوه جیلینگی
شعبه‌های استارباکس جا‌به‌جای محله‌های بیروت و حومه‌اش دیده می‌شوند. در بعضی محله‌ها شعبه‌های استارباکس گاهی حتا به فاصله‌ی یک خیابان از همدیگر حضور دارند. کافه‌ رستوران‌های قدیم بیروت هم در این بین همچنان هستند. برخی با بیش از چهل سال سابقه. در پیاده‌روی ساحلی روشه دکه‌های قهوه اکسپرس حضور چندانی ندارند. به جایش قهوه‌های فلاسکی روی نیمکت‌های کنار دریا به‌تان بفرما می‌زنند. پیرمردها و پیرزن‌هایی که در شات‌های پلاستیکی با قیمت‌های ارزان‌ قهوه‌ی دمی از فلاسک برای‌تان می‌ریزند. در سفر به شهرهای دیگر لبنان با اتوبوس‌های بین راهی و در ترمینال‌های بین شهری هم قهوه فلاسکی را دیدم. کف مطالبات قهوه‌نوش‌هایی که حتا در حال حرکت هم دوست دارند شات قهوه‌شان نزدیک دست‌شان باشد.
قهوه اما فقط با عطر و بو حضورش را اعلام نمی‌کند. دله‌های قهوه عربی گاهی با ریتم وارد خیابان می‌شوند. ممکن است در گوشه‌ی پارکینگ عمومی باشید که صدای‌شان به گوش‌تان برسد، یا لب دریا در حال قدم زدن باشید که ناگهان صدای تیزشان بلند شود. قهوه‌چی فنجان‌های چینی کوچک قهوه را توی هم در یک دست می‌گیرد و با ریتمی خاص آن‌ها را به هم می‌زند. فنجان‌های چینی روی هم‌دیگر می‌لغزند و صدایی شبیه به سنج می‌دهند. ریتم خاصی که در تمام کشور عمومیت دارد یعنی قهوه‌ی داغ آماده است. در این سفر، به وضوح به نظرم آمد تعدادشان نسبت به قبل کمتر شده. و اولین‌بار صدای‌ جیلینگ جیلینگ یکی‌شان را لب دریا شنیدم. و بعدتر، گوشه‌ی خیابانی پر رفت و آمد. موتوری که ترک‌اش دله‌های بزرگ قهوه عربی بسته شده بود و لیوان‌ها و شات‌های یک‌بار مصرف. و قهوه‌چی ِ موتور سوار کمی دورتر فنجان‌ها را در هم می‌لغزاند و ریتم می‌زند. قهوه‌های جیلینگی، شاتی یک‌سوم دلار.
روز آخر سفر در یکی از سنتی‌ترین رستوران‌های شهر غذا خوردیم. رستوران ساحه که در معماری سنگی بی‌نظیرش از بیروت قدیم و معماری سنتی‌اش الگوبرداری کرده. آداب غذاخوری و غذاهای منو همه سنتی هستند. همان‌جا شمایل قهوه‌چی اصیل عرب را دیدم که به رسم اعراب ورودتان را با فنجانی قهوه‌ی تازه‌دم خوشامد می‌گوید. دشداشه‌ی عربی و سبیل ِ از بناگوش در رفته، با کمربند و دستار، فنجان و دله در دستش مثل پروانه دور میزها و مشتری‌ها می‌گشت.
بساطش را بعدتر در گشت‌و‌گذار در رستوران توی حیاط دیدم. در منقلی بزرگ پر از ماسه و خاکستر، دله‌ها پر از قهوه با درپوشی از فویل روی خاکستر بودند و خودش، با شمایل مرد اصیل عرب،‌ تکیه زده بر مخده‌ها با صدای وایبر که از تلفن همراه هوشمندش بی‌وقفه بلند بود. و این شاید بهترین تصویر بود برای تمام شدن سفری که با طعم و عطر قهوه گذشت.

چاپ این مطلب

  سفرنامه قهوه ای"کابل"
ارسال کننده: bernabea - 2017/02/16، 05:30 PM - انجمن: افتتاح اولین کافه بررسی قهوه در ایران - بدون پاسخ

کابل شهر قهوه‌نوش‌ها نیست
گردآوری از نفیسه مطلق"عکاس و روزنامه‌نگار ساکن کوالالامپور"
این بار یک پروژه‌ی عکاسی من را از کوالالامپور به کابل رساند. به افغانستان که سال‌ها بود آرزوی سفر به آن را داشتم. به کشوری مظلوم و گرفتار جنگ؛ یک جنگ نامشخص و پیچیده. در دو هفته اقامتم ۴ انفجار کوچک و بزرگ جان بیش از ۵۰ نفر را در کابل گرفت و بیش از ۴۰۰ نفر را راهی بیمارستان و هزاران نفر را آواره‌ی مرزها و مقصدهای نامعلوم کرد. در کابل شاهد رابطه‌ی مسالمت‌آمیز ‘مرگ’ و ‘زندگی’ بودم. رابطه‌ای توافقی از سر تکرار. مثل زوج‌های پیری که دیگر حوصله و رمق جدال ندارند و در سکوت در کنار هم صبح را شب و شب را صبح می‌کنند.
به دوستانم در آیکافی وعده‌ی گزارشی از نوشیدن قهوه دادم. راستش اگر از اهالی منطقه‌ای غیر از غرب آسیا باشی شاید از پذیرایی بیش از حد چای در هر محفلی در کابل کلافه شوی. البته روزهای بعد یاد می‌گیری که چطور پذیرش چای را از صبح مدیریت کنی تا آخر شب بتوانی همچنان در معاشرت‌ها با یک فنجان چای با دوستان افغان‌ات همراه باشی.
افغانستان یعنی چای، چای سبز درجه یک و چای سیاه مرغوب. راستش مرسوم بودن نوشیدن چای سبز در کابل دور از انتظارم بودم و تا اولین فنجان را ننوشیدم نفهیدم چرا دوست افغانم در کوالالامپور – که چای سبز فراوان است – از من تقاضای آوردن مقداری چای سبز افغانستان را کرده بود. با توجه به اشتراکات فرهنگی ما و مردم افغانستان جای تعجب است که چرا ایرانی‌ها فقط چند سالی‌ست آن هم با تبلیغات فراوان درباره‌ی خاصیت چای سبز در لاغری و لطافت پوست و برطرف کردن انواع مشکلات فیزیکی و روحی کمی تن به نوشیدن آن داده‌اند.
[تصویر:  hasda104.jpg]
در کافه «کاکتوس» که از پاتوق‌های مشهور جوانان محلی‌ کابل است تقاضای یک فنجان قهوه کردم اما نداشتن طرفدار، این نوشیدنی را از منوی کافه حذف کرده بود. در خلال گپ زدن با دوستی متوجه شدم که قهوه از زمان شکست حکومت طالبان و حضور ارتش خارجی در سال ۲۰۰۱ و بعد رفت و آمد خارجی‌های غیرنظامی دیگر به افغانستان آمده و طی سال‌های اخیر آهسته آهسته جای خود را در بین جوانان محافل خاص به ویژه هنرمندان و آن‌هایی که با خارجی‌ها همکاری و معاشرت دارند باز کرده.
در فروشگاه‌های غیرمحلی تنها نسکافه و قهوه‌های حاضری و به ندرت پودر قهوه‌ی ترک به چشمم خورد. وقتی مشاهداتم را از نبودن دانه یا پودر قهوه در شهر با دوستم در میان گذاشتم لبخندی زد و گفت: «ما قهوه‌ی خوب را از بازار بوش تهیه می‌کنیم». بازار بوش که نام آن برگرفته از رییس‌جمهور اسبق آمریکاست شاید یکی از عجیب‌ترین مراکز خرید در دنیا باشد. جایی که به‌طور علنی بسیاری از خوراکی‌ها، لباس‌ها، ابراز و ادوات شخصی به‌غارت‌رفته‌ از کمپ سربازان آمریکایی فروخته می‌شود. خوراکی‌ها شامل قهوه، شیرینی‌ و شکلات، غذاهای بسته‌بندی‌‌شده‌ی سربازخانه‌ها و نوشیدنی‌های متنوع بود. این جمله‌ی او عجیب شعار سایت «آیکافی» که «قهوه آدم‌ها را به هم نزدیک می‌کند» در ذهنم تداعی کرد.
"در خلال گپ زدن با دوستی متوجه شدم که قهوه از زمان شکست حکومت طالبان و حضور ارتش خارجی در سال ۲۰۰۱ و بعد رفت و آمد خارجی‌های غیرنظامی دیگر به افغانستان آمده"
در جستجوهای اینترنتی به گزارش جالبی که اخیرا با توجه به نوشته‌ها و عکس‌های سربازان آمریکایی در افغانستان نوشته شده رسیدم. در این مطلب آمده که برای نوشیدن یک فنجان قهوه‌ تازه‌روست‌شده باید حداقل چهار ایست بارزسی سربازان محلی و نیروی نظامی بین‌المللی و سرانجام آمریکایی‌ها را پشت سر بگذارند و به کافه‌ای برسند که هم‌ردیف با ژنرال‌ها و سربازان رده‌های مختلف نظامی و حتا بازنشستگان ارتشی می‌توانند لختی با آرامش قهوه بنوشند.
نشانی چند کافه من را به منطقه‌ای در غرب کابل رساند. جایی که خارجی‌ها اقامت و رفت و آمد بیش‌تری داشتند و هنوز هم محلی متفاوت با مغازه‌های لوکس و حتا چند مرکز خرید بزرگ است که در شهر درهم‌ریخته‌ی کابل بسیار چشم‌گیر است.
"قهوه را از دبی وارد می‌کنیم. برای‌مان فرقی ندارد که چه برند یا نوعی از دانه باشد. قیمت مناسب و دسترسی آسان اولین اولیت ماست. دستگاه قهوه‌سازمان هم اصل ایتالیاست"
[تصویر:  4948825_247.jpg]
در کافه‌ای در یک مرکز خرید منویی با انواع قهوه‌ها رو به رویم گذاشته شد. پسر جوان برایم گفت که پرطرفدارترین قهوه در این کافه کاپوچینوست. از تعداد مشتریانش راضی بود به ویژه این‌که کم‌کم کافه‌اش تبدیل به پاتوقی برای ملاقات‌های عصرگاهی شده تا مشتریان گذری. «قهوه را از دبی وارد می‌کنیم. برای‌مان فرقی ندارد که چه برند یا نوعی از دانه باشد. قیمت مناسب و دسترسی آسان اولین اولیت ماست. دستگاه قهوه‌سازمان هم اصل ایتالیاست. خارجی‌ها که از کابل رفتند مشتریان ما خیلی کم شد اما من از همین تعداد مشتری راضی هستم. اگر امنیت برقرار شود ما هم کسب‌ و کارمان بهتر می‌شود.»
با یکی از مشتریان گپ کوتاهی زدم. معتقد بود که نوشیدن قهوه به او آرامش می‌دهد. می‌گفت اوایل طعمش را دوست نداشتم و بیش‌تر برای خاصیتش‌ می‌نوشیدم اما حالا هر روز حداقل یک فنجان قهوه یا نسکافه می‌نوشم. دوست دیگری تعریف می‌کرد که شرکت‌های تجاری با اصرار زیادی تلاش می‌کنند تا نسکافه‌های حاضری ترکیب‌شده با شیر و شکر را به عنوان نوشیدنی انرژی‌زا و حتا محرک قوه‌ی جنسی به مشتریان عرضه کنند. به تبلیغ تلویزیونی اشاره می‌کرد که مردی با نوشیدن یک قوطی قهوه‌ی سرد مثل یک ابرمرد سنگ بزرگی را جا‌به‌جا می‌کرد!
شهر کابل را با غم بسیار ترک کردم. تلخی آخرین قهوه را در کافه «بیسترو» به یاد سپردم. در کافه‌ای که دیوارهایش پر از نقش انسان‌هایی بود که قلب و عشق حمل می‌کردند. آخرین جرعه را همراه با تماشای باران زیبایی نوشیدم که برای ساعتی غبار چهره‌ی این شهر نجیب مصیب‌زده را شست و دانه‌های انگور به بارنشسته حیاط کافه را برق‌ انداخت.

چاپ این مطلب

  هر روز یک جمله حکیمانه
ارسال کننده: bernabea - 2017/02/15، 05:32 PM - انجمن: افتتاح اولین کافه بررسی قهوه در ایران - بدون پاسخ

عمری چكش برداشتم و بر سر میخی كه روی سنگ بود كوبیدم. اكنون می فهمم كه هم چكش خودم بودم، هم میخ و هم سنگ.
"فرانتس كافكا"

چاپ این مطلب

  سفرنامه قهوه ای"کرواسی"
ارسال کننده: bernabea - 2017/02/15، 05:23 PM - انجمن: افتتاح اولین کافه بررسی قهوه در ایران - بدون پاسخ

قهوه‌نوشی به سبک کروات‌ها
نگارنده"زینب ارسطو"
لذت چشیدن قهوه‌هایی که آوازه‌ی آن‌ها را در زاگرب شنیدم، از مهم‌ترین هدف‌های من در سفر چند روزه به کرواسی بود. قبل از رسیدن به مقصد چند کافه‌ی دنج را در قسمت‌های مختلف شهر نشان کرده بودم تا برای قهوه‌ی صبحگاهی و یا عصرانه‌ها با کیک، خیالم تخت باشد. اگرچه در طول این سفر متوجه شدم که قهوه‌ی خوب نه تنها در کافه‌های معرفی‌شده و توریستی مرکز شهر قدیم، که در هر جای شهر که اراده کنید پیدا می‌شود.
[تصویر:  Croatia-Coffee-iCoff.ee-Zeinab-Arastoo-4.jpg]
بریم قهوه بخوریم!
مانند بسیاری از کشورهای اروپایی، نوشیدن قهوه در کرواسی مقدمه‌ای برای شروع معاشرت‌های اجتماعی است. جایی که دوستان یکدیگر را ملاقات می‌کنند، قرارهای کاری انجام می‌شود، درخواست‌های کارفرما صورت می‌پذیرد، آدم‌ها استخدام می‌شوند، اخراج می‌شوند، ازدواج می‌کنند و یا حتا طلاق می‌گیرند. در زاگرب در هر ساعت از شبانه‌روز که از خانه خارج شوید مردم در حال قهوه نوشیدن هستند: چه در ساعت‌های صبحگاهی که مردم برای صبحانه به کافه می‌آیند و چه در ظهر تابستان که با گرما و شرجی هوا همراه است، چه عصرها که زمان تجدید دیدارهای دوستانه و خانوادگی‌ست. یک ضرب‌المثل کروات می‌گوید:
اگر کسی به شما لطفی کرد، او را همان موقع به یک قهوه مهمان کن.
قهوه‌نوشی در کرواسی: وامدار امپراطوری عثمانی و اتریش-مجارستان
پیشینه‌ی قهوه در کرواسی را با تاریخ این کشور می‌توان شرح داد. کرواسی در قرن‌های پانزده و شانزده میلادی قسمتی از امپراطوری عثمانی بوده و این امپراطوری در طی صد سال تلاش کرده تا بر این منطقه و مناطق مجاور تسلط پیدا کند. همین مساله سنت قهوه ترک را در فرهنگ مردم کروات وارد کرده است. شیوه‌ی سنتی دم‌آوری قهوه ترک همچنان در خانه‌های مردم یافت می‌شود و البته در طول قرن‌ها دست‌خوش تغییراتی شده است.
علاوه بر امپراطوری عثمانی، کرواسی در قرن هجده، بخشی از امپراطوری اتریش-مجارستان بوده و همین باعث شده تا از سویی دیگر فرهنگ کافه‌نشینی بین مردمان کروات متداول شود. در فرهنگ اتریشی آمده:
مثل شاه بنشین و قهوه‌ات را بنوش.
اولین قهوه‌خانه‌ها در سال ۱۷۴۸ در شهر زاگرب برپا می‌شود و در آن‌ها قهوه و چای به همراه کیک و دسرهای متنوع سرو می‌شده. آخرین تغییر فرهنگی در ارتباط با قهوه از امپراطوری ایتالیا و قهوه اسپرسو می‌آید. البته این تغییر با اندکی دخل و تصرف در فرهنگ قهوه‌نوشی ایتالیایی بوده؛ طوری که ایتالیایی‌ها گهگاه اسپرسو را سریع می‌نوشند و دنبال کارشان می‌روند (درست مانند چای بعد از غذای ما ایرانیان)؛ اما کروات‌ها نوشیدن اسپرسو را هم به رویدادی برای گذراندن وقت و دیدار دوستان تبدیل کرده‌اند.
کافه‌ها در کرواسی
قهوه در کرواسی آیکافی زینب ارسطوامروزه در بسیاری از مناطق اروپا کافه‌های زنجیره‌ای به وفور دیده می‌شوند. با این‌حال به نظر نمی‌رسد که حضور این سبک کافه‌ها که بر پایه‌ی یک فرمول واحد بنا شده‌اند، تهدیدی بر فرهنگ اصیل کافه‌نشینی و آداب قهوه‌نوشی اروپایی باشد؛ بسیاری معتقدند روال سنتی قهوه‌نوشی در کشورهای اروپایی همچنان بر قوت خویش باقی‌ست. اما کرواسی از جمله کشورهایی‌ست که پا را فراتر گذاشته و مردم این کشور معتقدند که با وجود کافه‌های دنج، باریستاهای حرفه‌ای و قهوه‌های خوش‌عطر، دیگر نیازی به استارباکس ندارند و همچنان می‌کوشند تا پای آن‌ها به قلمروی فرمانروایی‌شان باز نشود.
کروات‌ها چه قهوه‌ای می‌نوشند؟
معمولا اولین انتخاب کروات‌ها قهوه اسپرسوست که از دانه‌های ۱۰۰٪ عربیکا به‌دست‌ آمده؛ بعد از آن قهوه‌های ترکیبی با شیر مانند ماکیاتو و کاپوچینو. اگرچه انواع قهوه‌های ایتالیایی در منوها موجود است، اما اغلب از واژه‌ی «کاواس لیکوم» (kava s mlijekom) به معنی شیرقهوه استفاده می‌کنند و شیر را اغلب در زمستان گرم و در تابستان ولرم سرو می‌کنند. همیشه یک لیوان بزرگ آب همراه با قهوه سر میز آورده می‌شود، سنتی که لزوما در همه کشورهای اروپایی دیده نمی‌شود.
[تصویر:  Croatia-Coffee-iCoff.ee-Zeinab-Arastoo-2-285x350.jpg]
برای کافه‌نشینی کجا برویم؟
کافه‌گردی من در زاگرب در یک عصر گرم و شرجی در ماه جولای با کافه‌ای به نام آملی آغاز شد. آملی نامی‌ست که خیلی‌ها را به یاد کافه‌ی معروف آملی در فرانسه می‌اندازد، اما این کافه در زاگرب نامی‌ست بی‌ارتباط با کافه‌ی هم‌نام فرانسوی. کافه‌ای در کنج میدانی از شهر در نزدیکی کلیسای جامع زاگرب که علاوه بر فضای داخلی، باغچه‌ای محصور بین دو دیوار با درختانی بلند دارد که بر فضا سایه انداخته و فضای دلچسبی را در محدوده‌ی پیاده‌روی گردشگران به وجود آورده است.

سفارش لاته در این کافه قطعا یکی از تجربه‌های خوب سفر بود؛ قهوه‌ای غلیظ و باکیفیت و در عین‌حال خوش‌طعم. من چند دقیقه‌ای را صرف بررسی ظاهر کیک‌های پشت ویترین کردم و در نهایت کیک مخصوص آملی را سفارش دادم که تجربه‌ی قهوه‌نوشی را دوچندان زیبا کرد.
دیگر کجا؟
میدان بریتیش یا همان بریتیش اسکوئر یکی از جاهای دیدنی در مرکز شهر زاگرب است که در گشت‌و‌گذارها به آن برخوردم؛ بی‌شک بهترین زمان برای دیدن این خیابان، صبح‌گاه روز یکشنبه بود که توانستم بازاری از اجناس عتیقه را به شیوه‌ای هیجان‌انگیز و منظم ببینم. تجربه‌ی حضور در عتیقه‌بازار زاگرب یا «فِلِئا مارکت» با نوشیدن قهوه در یکی دیگر از کافه‌های سنتی شهر به‌نام «کاوا تاوا» تکمیل شد. کافه‌ای با صندلی‌های کوتاه و بلند چوبی و میزهایی با پارچه‌های چهارخانه‌ی قرمز که احتمالا شما را یاد کافه‌ای زیر پل حافظ تهران می‌اندازد.

چاپ این مطلب

© 2010– 2025
® PasargadTabac
All Rights Reserved
كليه حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به پاسارگاد تاباک می باشد
کلیه مطالب این تارنما طبق قانون کپی رایت به ثبت می رسند، لذا استفاده از این مطالب بدون ذکر منبع ممنوع است

web counter