warning

این انجمن دارای مطالبی در مورد دخانیات و ادوات وابسته به آن می باشد
طبق قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران بازدید کنندگان باید بالای 18 سال باشند

انجمن پیپ ایران فقط برای اعضای قدیمی و ثبت نام شده فعال است و عضو جدید نمی پذیرد
جهت ادامه فعالیت در انجمن سفر و پیپ
tripandpipe.com عضو شوید

warning

اولین بررسی قهوه ایران

فروش دانه قهوه و قهوه جوش

مشاهده سایت

ژورنال سیگار برگ

معرفی انواع سیگار برگ ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

وب سایت آموزشی پاسارگاد تاباک

تخصصی ترین مقالات آموزشی

مشاهده سایت

فروش پیپ

معرفی انواع توتون ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 1,983
» آخرین عضو: [email protected]
» موضوعات انجمن: 3,365
» ارسال‌های انجمن: 4,091

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 23 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 23 مهمان

آخرین موضوع‌ها
نفس نفس به هوا...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
دیروز، 11:19 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 12
می دانم اگر رو...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/20، 02:22 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 19
تریاق قهوه ...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/17، 11:04 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 39
دوستت دارم
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/16، 01:20 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 47
روزهایم با خی�...
انجمن: شعر پیپ
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/15، 12:25 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 53
جز جای خالیِ ت...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/14، 11:46 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 63
چای , قهوه یا ا...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/13، 10:46 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 67
راحت قهوه ات ر...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/10، 04:20 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 76
باید یکی باشد ...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/09، 02:42 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 92
خیلی وقت است :)
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/09/08، 03:33 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 79

 
  در باز شد
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/04، 10:28 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

در باز شد
اینبار پسرکی تنها طعمه بود،
طعمه ی صندلی های واگیر دار کافه.
داخل شد،نگاهی کرد،گوشه ترین میز را انتخاب کرد..نشست
یقه ی پیراهن مردانه اش را مرتب کرد
لباس سفید سیگاری را ب آتش کشید..
با چشمان جذاب و درشتش ب دیوار روبرو خیره شد،غرق شد..
کام های سنگین،ریه های انباشته از دود را دربر داشت..
اما اگر راستش را بخواهید..
ن آن کام های سنگین
ن سیگار های بعدی
ن خیره ماندن و ن هیچ چیز دیگری
برج فروریخته ی درونش را از نو نمیساخت..
گمانم او هم چون من
دیروز،امروز،فردا و همیشه، کسی چون تورا زندگی میکرد...

چاپ این مطلب

  خوب شد قهوه مان را نخوردیم !
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/04، 10:19 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

در کافه
کنج دیوار
رو به روی هم

خوب شد قهوه مان را نخوردیم !
حرفهایمان به اندازه کافی تلخ بود

چاپ این مطلب

  يادم تورا فراموش صميمي ترينم
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/04، 10:18 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

و آنگاه كه ماهي ها در اب خفقان گرفت
و جمع دو و دو چهار نشد
انگاه كه جوجه اي براي شمردن در اخر پاييز نماند
و چشم هايم به راهي كه هرگز نيامدي خشك شد و فنجان قهوه رو برویم به ارامی سرد شد..
من هم اتش سيگارم را روي گردن نيمه جان خاطره ات خاموش كردم
وحالا .......
يادم تورا فراموش صميمي ترينم

چاپ این مطلب

  ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/04، 10:17 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ ﮐﺠﺎﯾﯽ،
ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﯼ ﻭ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪﯼ،
ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻓﻘﻂ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ...
ﯾﺎﺩ ﻗﻮﻟﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺩﺍﺩﯼ ﻧﺒﺎﺵ،
ﺗﻮ ﺗﻼﺷﺘﻮ ﮐﺮﺩﯼ ﺍﻣﺎ ﻧﺸﺪ...
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺩﺗﻮ ﻧﺪﻩ،
ﻫﺮ ﭼﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﯿﺮ ﮐﺮﺩﯼ،
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ،قهوه تو سر بکش، ﻭ ﺑﮕﻮ ﮐﻢ ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺍﻣﺎ... ﻧﺸﺪ
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ...
ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻥ...!

چاپ این مطلب

  شاعری که هیچوقت نوشته نشد...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/04، 10:09 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

ه حس خوبی بود انعکاس فنجان قهوه ام در چشمان قهوه ایت ...
تلخ ترین قهوه ها را هم شیرین میکرد... من خودم تست کردم ?


نوشته شده توسط :شاعری که هیچوقت نوشته نشد...

چاپ این مطلب

  در باز شد
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/03، 08:33 PM - انجمن: شعر سیگار - بدون پاسخ

در باز شد
اینبار پسرکی تنها طعمه بود،
طعمه ی صندلی های واگیر دار کافه.
داخل شد،نگاهی کرد،گوشه ترین میز را انتخاب کرد..نشست
یقه ی پیراهن مردانه اش را مرتب کرد
لباس سفید سیگاری را ب آتش کشید..
با چشمان جذاب و درشتش ب دیوار روبرو خیره شد،غرق شد..
کام های سنگین،ریه های انباشته از دود را دربر داشت..
اما اگر راستش را بخواهید..
ن آن کام های سنگین
ن سیگار های بعدی
ن خیره ماندن و ن هیچ چیز دیگری
برج فروریخته ی درونش را از نو نمیساخت..
گمانم او هم چون من
دیروز،امروز،فردا و همیشه، کسی چون تورا زندگی میکرد...

چاپ این مطلب

Video فیلم های آموزشی در مورد پیپ-چه بلندی رو برای چه فصلی استفاده کنیم؟
ارسال کننده: khtpour - 2016/12/03، 01:33 AM - انجمن: بررسی پیپ - بدون پاسخ

سلام به تمامی دوستان اسموکر عزیز.چند وقتیه خیلی سرم شلوغه وقت نمیکنم زیاد پست بزارم.حالا اومدیم با یه فیلم جدید.دوستانی که هنوز نمیدونن با چه ترتیبی تو فصول سال بلند های تنباکو رو مصرف کنند میتونن یه سر به این ویدیو ما بزنن.قطعا کمکتون میکنه.خود آقای ماتچاپ هم چند نمونه بلند رو پیشنهاد میکنه که دیدم چنتاشو دوستان در کافه آرتین دارند.حتما ببینید و نظر بدید.
لینک فیلم:هر بِلِند تنباکویی برای یه فصل

[تصویر:  munchup-piper.jpg]

چاپ این مطلب

  دو ماه از پاييز گذشت...
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/02، 11:57 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

دو ماه از پاييز گذشت...
قهوه هاى كافه آرتین خودشان را گرم نگه داشته اند
براى من و تو
كه بنوشيمِ و سرودِ عاشقى سر دهيم...
بيا
باور كن هر ماهِ پاييز
يك سال از عمرم ميكاهد!

چاپ این مطلب

  فنجانی که به دست هایت وابسته شده بود
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/02، 12:56 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

فنجانی که به دست هایت وابسته شده بود
قهوه ای که آرزو داشت فال تو باشد
راهرویی که برای عطرت جان می داد
و ساعتی که خودش را به خواب می زد تا بیشتر
کنار هم باشیم،
ما زمین را،
ما درختان را،
ما برگ های پاییز را،
ما زمستان را،
ما تمام شهر را
با عشقمان به جنون رسانده بودیم
اما آن روزها
حرفهایت بوی رفتن می داد
و این را
تمام کافه های شهر شهادت می دهند.

چاپ این مطلب

  كافه آرتین
ارسال کننده: HERCUL - 2016/12/02، 12:53 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

پیپ هست ،قهوه هست كافه آرتین هم هست
هوا ديگر مانند آن روزها بس ناجوانمردانه سرد نيست ..
من هستم ،يادت هست عطرت هست ..
شايد باورت نشود اما نفس هم هـــنوز هست....
تنها تو نيستى!!!
تنها تو نيستى و من فراموش كرده بودم ..
حالا همه ى راه را تنها كه نه..
با پیپ ،قهوه ،هوايى بس ناجوانمردانه سرد ،يادت ،عطرت ...اما بى تو و بى نفس باز مى گردم ..
و نمى دانم دقيقاً كِى دوباره نبودنت را فراموش خواهم كرد دوباره سمت كافه مى روم و با كوله بار سنگين تنهايى،يادت،عطرت،قهوه،پیپ،،،،پپیپ ،قهوه، باز خواهم گشت ....

چاپ این مطلب

© 2010– 2025
® PasargadTabac
All Rights Reserved
كليه حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به پاسارگاد تاباک می باشد
کلیه مطالب این تارنما طبق قانون کپی رایت به ثبت می رسند، لذا استفاده از این مطالب بدون ذکر منبع ممنوع است

web counter