مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
کاربران آنلاین |
در حال حاضر 10 کاربر آنلاین وجود دارد. » 1 عضو | 9 مهمان HERCUL
|
|
|
گاهی فقط باید نوشت. |
ارسال کننده: HERCUL - 2017/05/10، 11:40 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
گاهی فقط باید نوشت.
فقط باید کاغذ خط خطی کرد و دوباره با وسواس از نو نوشت. گاهی نوشتن باید بشود همه ی دغدغه ی زندگیِ آدم. گاهی آدم باید خودش را به زورِ قهوه ای تلخ بیدار نگه دارد تا بتواند یک خط بیشتر از احساساتش بنویسد.
از احساس نوشتن را همه بلدند. چگونه نوشتنش را بعضی ها و فهمیدنش را تنها عده ی اندکی!
همان عده ی اندکِ دوست داشتنی....
|
|
|
کافه عطرِ تورا گرفته... |
ارسال کننده: HERCUL - 2017/05/10، 11:39 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
کافه عطرِ تورا گرفته...
فنجان قهوه ات هنوز گرم است ....
من هنوز رو به رویت نشسته ام...
جای رُژت روی فنجان هنوز خشک نشده ...
گل رُزهایت پژمرده نشده اند ....
این ها هر روز اتفاق میافتد ...
اما یک جای کار میلنگد ،
اینکه تو هی مدام ،
نیستی،
نیستی،
نیستی ....
|
|
|
ميبيني حتي آن ها هم توان خواب ديدن ندارند...! |
ارسال کننده: HERCUL - 2017/05/10، 11:35 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
نه توان دارم بروم
نه توان دارم بمانم و از دور تماشايت كنم
اما يه چيزي را خوب ميدانم
كه
عنبيه ي قهوه اي چشمانم خسته شدند از ديدن اين سكانس تكراري
از تماشاي يك نفر
هر شب
اخر مگر ميشود؟
ميبيني حتي آن ها هم توان خواب ديدن ندارند...!
|
|
|
سالها |
ارسال کننده: HERCUL - 2017/05/10، 11:31 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
سالها از قهوه های تلخ در این کافه ها
ساده بودم انتظار فال شیرین داشتم
|
|
|
پشت حرف های یک مرد? |
ارسال کننده: HERCUL - 2017/05/10، 11:28 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
پشت حرف های یک مرد?
پشت نوازش ها?
سرزنش ها?
پشت تمام نگاه های معنی دارش?
پشت سکوتش?
پشت لبخند های پراز رازش☺️
پشت قهوه های تلخو شیرینش ☕️
عشقی است پنهان تر از محبت زنانه✌️
|
|
|
منو تو خیلی بهم میایم |
ارسال کننده: HERCUL - 2017/05/10، 11:27 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
منو تو خیلی بهم میایم
خیلی میچسبی بهم
=]
مثلِ یه لیوانِ داغ, قهوه ی تلخِ عربی, تو سرمای زمستون, جلو شومینه , درحالی که داره برف میباره
|
|
|
داستان های جالب قهوه دار : قسمت ششم |
ارسال کننده: HERCUL - 2017/05/10، 11:18 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
وقتی پدر پنجاه ساله ای از پسر پانزده ساله اش می خواهد دو سال دیگر صبر کند تا صاحب اتومبیلی برای خودش شود، این فاصله 730 روزه فقط 4 درصد عمر پدر را تشکیل می دهد اما این دو سال 13 درصد از عمر پسر را در بر می گیرد.
پس عجیب نیست اگر برای پسر این مدت سه یا چهار بار طولانی تر باشد. به همین صورت دو ساعت از زندگی یک کودک 4 ساله مساوی است با دوازده ساعت از زندگی مادر 24 ساله اش.
اگر از کودک بخواهیم که برای گرفتن یک آب نبات دو ساعت صبر کند مثل اینکه از مادرش بخواهیم برای خوردن یک فنجان قهوه دوازده ساعت انتظار بکشد.
خوبه که تفاوت ها را درک کنيم...اين تفاوت، نه تنها بين بچه ها و ما هست بلکه بین ما و همه آدم های دنیا هم هست
|
|
|
در کافه ی تنهایی خود نشسته ام... |
ارسال کننده: HERCUL - 2017/05/10، 11:04 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
در کافه ی تنهایی خود نشسته ام...
در لیوان قهوه ام...
خاکستر ریخته ام...
من و این خاطرات مه آلود...
خسته از یکدیگر...
خسته از این لحظاتی که...
غرق در تنهایی میگذرد...!
ظهرو تنهایی
|
|
|
|