کافه چی بر روی میزها شعر می نویسد

اینجا طعم دلتنگی ها از قهوه هم تلخ تر است … !

هر جدایی یک نوع مرگ است و هر ملاقات یک نوع رستاخیز.
"شوپنهاور"

بیش از بیست سال از شروع پخش سریال فرندز (Friends) می‌گذرد و بیش از ده سال از پایانش؛ اما هنوز آدم‌ها در گوشه و کنار دنیا جذب این سریال می‌شوند و به خیل عظیم طرفدارانش می‌پیوندند. سریالی که بخش زیادی از آن در کافه‌ می‌گذرد (سنترال پِرک) و بسیاری از دیالوگ‌های ماندگارش وقت نوشیدن قهوه شکل می‌گیرد. صحنه‌های مربوط به قهوه و کافه در سینما کم نیست، اما فرندز شاید بهترین تصویر باشد از آن‌چه به عنوان نقش قهوه و کافه در اجتماع و مناسبات انسانی گفته می‌شود. در اهمیت این نقش در فرندز همین نکته بس که سکانس اول و شروع سریال در کافه می‌گذرد، و شخصیت‌های اصلی داستان در همان چند دقیقه‌ی اول در سنترال پرک به مخاطب معرفی می‌شوند و داستان شروع می‌شود. اما فکر می‌کنید نقش قهوه در سریال فقط به همین کافه منتهی می‌شود؟

کمکس و آشپزخانه مونیکا
نوشیدن و گپ زدن موقعیت تکرارشونده‌ای در ده فصل سریال فرندز است. شخصیت‌های محبوب این سریال اگر در سنترال پرک ننشسته باشند، احتمالا در آشپزخانه مونیکا دور میز مشغول گپ زدن هستند. آشپزخانه‌ی مونیکای سرآشپز هم نقش پررنگی دارد و کمکس در این آشپزخانه قهوه‌ساز محبوب شخصیت‌های داستان است. این‌بار کمکس دیگر در گوشه‌ای از تصویر و دکور بخشی از طراحی صحنه نیست. وقت و بی‌وقت وارد کادر می‌شود، بین شخصیت‌ها دست‌به‌دست می‌شود و گاهی مثل دقایق اول شروع فصل سوم، بعد از این‌که جیره‌ی صبح کافئین تمام شخصیت‌های محبوب فرندز را تامین می‌کند، می‌نشیند روی میز، رو به دوربین و از کادر خارج نمی‌شود. قهوه‌نوش اگر باشید و طرفدار فرندز، دلتان می‌خواهد چند دقیقه قبل را هم ببینید، یعنی مراحل دم‌آوری قهوه به روش کمکس در آشپزخانه مونیکا!

کمکس؛ سوپراستار قهوه‌سازها
قهوه و کافه در بسیاری از داستان‌ها و فیلم‌ها نقش‌های فرعی بازی می‌کنند. ماشین‌های اسپرسوساز، قهوه‌سازهای اتوماتیک و کپسولی و یا قهوه‌سازهای برقی فیلتری شاید بیشترین نقش‌آفرینی‌ها را در کارنامه سینمایی‌ قهوه‌سازها داشته باشند، اما اگر قرار باشد سوپراستار قهوه‌سازها را انتخاب کنیم، کمکس بهترین نامزد برای این عنوان است. اولین نقش‌آفرینی کمکس در سینما به سال ۱۹۵۴ برمی‌گردد و فیلم سابرینا. و بعدتر حضور در سریال‌های تلویزیونی مثل فرندز و مدمِن (Mad Men)، مری تیلور مور (Mary Tyler Moore) و حتا حضور در رمان «از روسیه، با عشق» که در آن جیمز باند قهوه‌ی صبحانه‌اش را با کمکس دم می‌کند. قهوه‌سازی که در سال ۱۹۴۱ اختراع شد و تحسین بسیاری از علاقه‌مندان به قهوه و هنر را برانگیخت. هنر به این خاطر که حالا نمونه‌ای از کمکس در موزه هنرهای مدرن نیویورک وجود دارد و از محبوب‌ترین‌ها در بین آمریکایی‌هاست.

یک حبه قند در فنجان قهوه ی تلخ شیرین نمیشود

دو حبه قند در فنجان قهوه ی تلخ شیرین نمیشود

چهار...

اصلا تو بگو یه دنیا قند

نه اگر تو نباشی فال این زندگی شیرین نمیشود...

هی تلخ می شود ته فنجان نگاه تو
در گیر و دار عصر خیابان  نگاه تو
هی چرخ می زند پی آن فال لعنتی
تعبیر می شود وسط آن نگاه تو
عکس درون فال به اندوه می رسد
تصویر او که رفت میان نگاه تو
در انعکاس نور نئون های لعنتی
هی غرق می شود ته فنجان نگاه تو
طعم غلیظ قهوه آخر گرفته است


تلخ
 و سیاه ٬ خسته و بی جان نگاه تو

پا می شوی که رد شوی از ازدهام شهر
در پیچ و تاب گنگ خیابان نگاه تو
هی می رود به سمت همان خاطرات خوب
آن لحظه ها که حک شده در آن نگاه تو
اینکه تو مانده ای و چراهای بی جواب
او رد شده است ساده و آسان نگاه تو
جا مانده در حوالی آن اتفاق تلخ
جا مانده در نگاه خیابان نگاه تو
رد می شوی و باز دلت شور می زند
یعنی دوباره او ، تو و باران ، نگاه تو
یک بوق ممتد و همه حجم خاطرات
می رفت رو به نقطه پایان نگاه تو

دود سیگار را فرو دادم

کافه را از سکوت قهوه بریز

جوجه ی سر بریده ای هستم

نرسیده به آخر ِ پاییز!

خسته ای مثل کوچه های کرج

خسته ام مثل چشم هات عزیز...

سلام به تمامی دوستان و اسموکر های عزیز پاسارگاد تاباک.برگشتیم با یه فیلم حدید از آقای ماتچاپ.این فیلم رو آقای ماتچاپ برای افرادی گذاشته که قصد خرید پیپ جدید دارند و خیلی کمکشون میکنه.نکاتی که باید رعایت کنند تا یه پیپ خوب بخرند.موفق و موید باشید دوستان.
لینک ویدیو:میخوام یه پیپ بگیرم.دنبال چی میگردم؟-نکات اولیه خرید پیپ[url=http://www.aparat.com/v/iePlK][/url]

بدون شرح !

من را دعوت کن به همان کافه دنج
بوی خوب عطرت
میز چوبی و نگاه مستت
دست من فنجانی
و غزل در دستت
و هوا
ظاهرا پاییزی ست!
وکمی ابری و سرد
عابران چتر به دست
پشت هم در گذرند
شنبه بارانی
گوش من تیز شد از خنده تو
و چه حال خوبی!
روبه رویم گل گلدان محبت
و دو چشمت
که عجب غوغایی ست!
من سوالی دارم؟
"میشود چشم تورا دید و نمرد؟"
میشود سهم دو چشمان تو باشم هردم؟
میشود پلک نزد؟

قهوه تر از چشمت توی فنجان کدام کافه چی ست؟
کافه چی فنجانم را پیش چشم تو ربود!
و در آن زل زد و گفت
وای برتو که چنین قهوه تلخی داری......!