warning

این انجمن دارای مطالبی در مورد دخانیات و ادوات وابسته به آن می باشد
طبق قوانین کشور جمهوری اسلامی ایران بازدید کنندگان باید بالای 18 سال باشند

انجمن پیپ ایران فقط برای اعضای قدیمی و ثبت نام شده فعال است و عضو جدید نمی پذیرد
جهت ادامه فعالیت در انجمن سفر و پیپ
tripandpipe.com عضو شوید

warning

اولین بررسی قهوه ایران

فروش دانه قهوه و قهوه جوش

مشاهده سایت

ژورنال سیگار برگ

معرفی انواع سیگار برگ ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

وب سایت آموزشی پاسارگاد تاباک

تخصصی ترین مقالات آموزشی

مشاهده سایت

فروش پیپ

معرفی انواع توتون ایرانی و خارجی

مشاهده سایت

مهمان گرامی، خوش‌آمدید!
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.

نام کاربری
  

گذرواژه‌
  





جستجوی انجمن‌ها

(جستجوی پیشرفته)

آمار انجمن
» اعضا: 1,983
» آخرین عضو: [email protected]
» موضوعات انجمن: 3,393
» ارسال‌های انجمن: 4,119

آمار کامل

کاربران آنلاین
در حال حاضر 87 کاربر آنلاین وجود دارد.
» 0 عضو | 87 مهمان

آخرین موضوع‌ها
قهوه ای می خور...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
3 ساعت پیش
» پاسخ: 0
» بازدید: 7
قهوه خوشمزست ....
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
دیروز، 05:36 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 14
قهوه و فااالم ...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/10/25، 12:20 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 32
همین لبخندِ ک�...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/10/21، 04:26 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 48
اگر تعبیر شون�...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/10/20، 03:16 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 53
قهوه هم طعم عس...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/10/19، 09:01 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 57
قهوه ای سفارش ...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/10/18، 09:24 AM
» پاسخ: 0
» بازدید: 68
قدر يک قهوه نو...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/10/15، 04:41 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 89
‏نباید سمت آد...
انجمن: شعر قهوه
آخرین ارسال توسط: HERCUL
2025/10/14، 12:41 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 103
قهوه برای چه ک...
انجمن: انواع قهوه
آخرین ارسال توسط: nasim56
2025/10/13، 01:52 PM
» پاسخ: 0
» بازدید: 54

 
  به قهوه فرانسه ي من كه از دهن مي افتاد!
ارسال کننده: HERCUL - 2025/09/03، 11:39 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

فكر مي كنم به امروز!
به تو!
به تمام چيزهايي كه از تو خبر مي دادند!
به ميز دنج دو نفره ي كافه!
به جاي خاليت..
به چاي يا دمنوشي كه اگر امروز بودي حتمن سفارش مي دادي!
به قهوه فرانسه ي من كه از دهن مي افتاد!
به حرف هايي كه ميشد رد و بدل كنيم!
به تك تك سيگارهايي كه مي كشيدي...
خنده هاي كنج لبيت!
تيكه ها و ادا و اصول هاي خاص خودت!
به شعري كه با ذوق ميشد دم گوشت زمزمه كرد!
به آهنگي كه اولين شنونده اش من بودم!
به...
غرق ميشوم توي خاطراتي كه هرگز ساخته نشده اند!
فنجان چاي را به جاي تو سر مي كشم!
و فكر مي كنم به دود سيگاري كه مال تو نيست!
به گرماي دست هايي كه روي دست هايم حس نمي كنم!
و فكر مي كنم به جاي خاليت...
پي مي برم به حجم سنگين نبودنت!
ماتم مي برد از اين همه صبر و نيامدن!
و دخيل مي بندم به روزهاي آينده...
به قلبم وعده مي دهم!
بهار هميشه فصل ما بوده ...
تو برمي گردي..
شايد با آخرين باران بهاري!
از كوچه پس كوچه هاي همين شهر
و اعتراف مي كني...:
نگراني براي دست هام!
كه بي دست هات خالي بمونه!

چاپ این مطلب

  باهم زیر باران سیگار کشیده بودیم
ارسال کننده: HERCUL - 2025/09/02، 01:24 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

باهم خوشحال بودیم
باهم زیر باران سیگار کشیده بودیم
ولیعصر تا تجریش را پیاده گَز کرده بودیم
در میدان تجریش آش رشته خورده بودیم و خندیده بودیم
در خیابان غیرتی شده بود
موهای پریشانم را بافته بود و زنانگی ام را دلگرم کرده بود
به خانه اش رفته بودیم
برایم گیتار زده بود
و آهنگ اگه یه روز بری سفرِ فرامرز اصلانی را جوری تووی گوش هایم خوانده بود
که تمام بدنم خواب رفته بود...
او خواسته بود که همه جوره باهم باشیم
من در عرض شانه هایش زندگی کرده بودم
رگ قطور زیر گردنش را بوسیده بودم
و به صدای آرام نفس هایش آرام گرفته بودم...
صبح باهم از خواب بیدار شده بودیم
باهم برای صبحانه خیار و گوجه خُرد کرده بودیم
من طعم چای را تووی چشم های قهوه ای اش متفاوت مزه کرده بودم
من به امنیت بازویش در کافه،
در سینما، در مهمانی عادت کرده بودم
من به همین سادگی ،
به همین شوریدگی عاشق شده بودم...
روزهای منطقی تری رسیده بود...
یک روز به سرامیک های کف کافه ویونا زل زده بود و گفت بود
که علاقه روز به روز بیشتر شده
برای رابطه ای که آینده ندارد
مثل بمب ساعتی ست...
من سردم شده بود...
ده ها انفجار در ده ها نقطه بدنم رخ داده بود و بدترینش به قلبم زده بود...
اسپرسو اش را لب نزده بود٬
برایم آرزوی خوشبختی کرده بود
و جمله ای شبیه به اینکه من لیاقت بهتر از او را دارم...
تصویر درِ کافه در قاب چشم های من مواج شده بود...
نفمیده بودم
چرا اما چیزی به میل او شروع و به میل او تمام شده بود...
و سهم من در این رابطه؟
بیخیال...!
مهم نبودSmile

چاپ این مطلب

  پناه می برم به فنجان قهوه ام
ارسال کننده: HERCUL - 2025/09/01، 03:43 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

پناه می برم به فنجان قهوه ام
پناه می برم به سکوت
به پاییزبه اشک به این دفتر پرازخط خوردگی به تمام چیزهایی فکر میکردم
دوستشان ندارم یک روزبدون تو دوست نداشتنی ها
دوست داشتنی ترند ?

چاپ این مطلب

  اطلاعیه مهم
ارسال کننده: HERCUL - 2025/08/31، 07:45 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

اطلاعیه مهم
تا اطلاع ثانوی مراجعه حضوری نداریم.


(قیمت های سایت قدیمی است و قیمت به روز اعلام می شود)

بهتر است قبل از ثبت سفارش
واتساپ،تلگرام و یا پیامک ۰۹۳۵۲۲۰۰۰۷۷
موجودی را استعلام بگیرید.

سفارشات واتساپی یا تلگرامی سریع تر بررسی می شوند.

https://t.me/pasargadtabaciran

https://www.pasargadtabac.com

چاپ این مطلب

  کاش می آمدی
ارسال کننده: HERCUL - 2025/08/31، 12:25 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

می ترسم از اتفاق هایی که
اصلا قرار نیست بیفتد!
مثلا نیامدنت
ندیدن لبخندت
یا اینکه صدایم نکنی
روبرویم ننشینی
و فنجانی قهوه با تو نخورم
یا اینکه زیر باران
با تو قدم نزنم
و دست هایت را نگیرم

کاش می آمدی
و این همه نمی ترسیدم

چاپ این مطلب

  پیپ را میگویم !
ارسال کننده: HERCUL - 2025/08/30، 01:50 PM - انجمن: شعر پیپ - بدون پاسخ

کــاگردان خوبــی ســت؛

پیپ را میگویم!

.

صحنـــه هایــش برداشـــت های متفاوتــــی دارنــد

.


کام که میگیرم ...

به خیالـــم اوج می گیـــرم

به خیالـــت سقــوط می کنـــم ..

چاپ این مطلب

  چشمانت همرنگ قهوه است… تلخ اما… اعتیاد آور
ارسال کننده: HERCUL - 2025/08/27، 05:13 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

چشمانت همرنگ قهوه است…
تلخ اما…
اعتیاد آور

چاپ این مطلب

  قهوه ای سفارش داده ام ...
ارسال کننده: HERCUL - 2025/08/26، 05:52 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

خواهش می کنم
بیا...
قهوه ای سفارش داده ام
و از ترسِ آنکه
مبادا دیر برسم
کیف پولم را فراموش کرده ام.

چاپ این مطلب

  کسی شبیه مرا دوست خواهی داشت ...
ارسال کننده: HERCUL - 2025/08/25، 02:44 PM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

یک فنجان قهوه☕️
مهمانِ من باش

آغشته به سمِ عشق
درد ندارد!

فقط...
چشمانت را که باز کنی

کسی شبیه مرا دوست خواهی داشت ...

چاپ این مطلب

  قهوه یخ کرد
ارسال کننده: HERCUL - 2025/08/23، 10:31 AM - انجمن: شعر قهوه - بدون پاسخ

ک شب هم مهربان شده بودی؛
پاورچین پاورچین به خوابم آمدی
قهوه دم کردی
و در فنجان کوچکمان ریختی،
دلت نیامد صدایم کنی
بغلم کردی
قهوه یخ کرد،
من اما تا صبح گرم بودم

چاپ این مطلب

© 2010– 2025
® PasargadTabac
All Rights Reserved
كليه حقوق مادی و معنوی اين تارنما متعلق به پاسارگاد تاباک می باشد
کلیه مطالب این تارنما طبق قانون کپی رایت به ثبت می رسند، لذا استفاده از این مطالب بدون ذکر منبع ممنوع است

web counter