مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
کاربران آنلاین |
در حال حاضر 13 کاربر آنلاین وجود دارد. » 0 عضو | 13 مهمان
|
|
|
#پیپ_پاسارگادتاباکی |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 11:02 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
در کنارپنجره ی طبقه ی هفتم ،در خیابان هفتم،در ساعت هفت شب آخرین روز هفته...
ایستاده ام، با #پیپ_پاسارگادتاباکی خلق شده از #متریال_ایتالیایی، به دست #هنرمندان_ایرانی ، زیر نظر #پدر_پیپ_ایران، #ماسترو_رحیمی عزیز ، ایستاده ام با #یک_فنجان #قهوه_تلخ برزیلی که عطرش فضای اتاق را اشباع کرده.....، انتظار می کشم ، انتظار چه کسی را، چه چیزی را؟.... هنوز نمیدانم... نفس های آخر اسفند ماهست،بوی سبزه و ماهی قرمزو ، آواز حاجی فیروز
می آید،
صدای خمیازه های پی در پی بهار که در حال بیدارشدنست گوش ایرانیان را نوازش می کند،
صدای همه همه ی عابرانی که سراسیمه از خیابان می گذرند،...
آهای زمستان صبرکن ،
به کجا
چنین پر شتاب
کسی را
در تو گم کرده ام
کسی که
در دریای شعرهایش
بسان ماهی
نفس می کشیدم
باید بیابمش
قدری آرام تر
بگذار بهار را
با او بخندم..
در کنار پنجره ی کدام طبقه ام ،در کدام خیابانم ,ساعت چند است؟ در چه سالی هستم؟ نمیدانم...
فقط یادم می آید که ایستاده ام،چه ایستادنی که من این ایستادن را هزار بار مرده ام !!!و تو نیستی تا بودنت حواسم را از حواست پرت کند...فقط یادم می آید که اینجا ایستاده بودم و
#پیپ میکشیدم...
تو میرفتی و اما
عشق ;
اینجا کنار من بود
روبه روی من.....
به اسلحه ای نگاه میکرد که فقط یک گلوله داشت ...
|
|
|
به خودم سیگار تعارف می زنم |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 11:00 AM - انجمن: شعر سیگار
- بدون پاسخ
|
 |
نیستی
من به خودم سیگار تعارف می زنم
به جای تو اخم می کنم
به جای خودم شرم !
جای تو لبخند می زنم
و جای خودم عاشقت می شوم!
نیستی...
و من اینطور ساده دیوانه میشوم !
|
|
|
کاش سیگار بودم بدست تو |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 10:55 AM - انجمن: شعر سیگار
- بدون پاسخ
|
 |
شب تازیانه میزند
بر بستر افکارم
درد تمامم را دراغوش گرفت
یارای ماندنم نیست
کاش
سیگار بودم بدست تو
تا در نفسهایت مرگ من رقم میخورد
|
|
|
و من خیال می بافم ... خیالِ تو را |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 10:51 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
❄️زمستان است ...
دو میل و یڪ ڪاموا ...
و من خیال می بافم ...
خیالِ تو را
و اندازه می زنم با دورِ بی تفاوتی ات
اندازه نمی شود...
می شڪافم...
و دوباره از سر می گیرم
می بافم
و اندازه می زنم ...
و باز می شڪافم...
و دوباره از سر می گیرم...
و دوباره...
زمستان تمام می شود
و خیالِ نیمه بافته ام ...
بلاتڪلیف می ماند...
درست مانند فنجان های دست نخورده روی میزهای کافه ...
|
|
|
در این زمستان بی رحم ! |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 10:50 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
در این زمستان بی رحم !
مانند گرگی گرسنه ، پیپم را به دندان میگیرم ، تا کمی ارام شوم ...
خسته ام...
و تو نمی دانی چقدر خسته ام ...
در من مردی
تمام راههای رسیدن به تو را
یک نفس دویده است!
|
|
|
زمستان دارد به بهار بر میگردد |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 10:48 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
زمستان دارد
به بهار بر میگردد
شايد تو هم به من بازگشتی
ولي ديگر سياهی به موهايم بر نمي گردد...
قهوه های از دهن افتاده طعم خوبی ندارند ...
و عشق هر چقدر هم شعبده بازِ ماهری باشد
نمی تواند
اندوه را در دست هايش غيب كند
و شادی را از كلاهاش بيرون بياورد! ...
|
|
|
بیا موهای زمستان را شانه کنیم |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 10:47 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
بیا موهای زمستان را شانه کنیم ،
سردی دست هایش را
بسپاریم به دل های گرم مان ، و با یک پیپ و یک فنجان قهوه بدرقه اش کنیم،
بهار،
دختری ست با موهای پریشان
عاشق اش باش
پیشانی اش را ببوس
ستاره های شب را
یک به یک بباف به گیسوان
این مسافر خسته از راه
برای یک بار هم که شده
مهر را بنشان در تقویم بهار
شکوفه ای باش
رها شده از اسارت برف
جوانه ای باش
پر از لبخند خدا
|
|
|
یک تکه از بهار |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 10:46 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
اندوه های یک مرد را؛
گاهی
چند کام پیپ هم
می تواند به هم بدوزد
و از لب هایش بشکافد
و بیرون ببرد از پنجره... اندوه های زنانه اما
خانگی تر از این حرف ها هستند
درست مثل شیشه های مربا
مثل سبزی های خشک معطر
که می کوشند
یک تکه از بهار را
برای زمستان کنار بگذارند...
|
|
|
جهان نــو شد |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 10:45 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
جهان نــو شد
و من یک سالِ دیگر بیشتر دوستت دارم!
برای من فرقی ندارد
نـو شدن در زمستان و ژانویه باشد
یا در فروردین و بهار!
برای من هر روزی از دوست داشتنِ تو
یعنی نو شدن!
یعنی بابا نوئل داشتن و حاجی فیروز دیدن!
یعنی تو را داشتن
بوییدن
نفس کشیدن
و در حضور خاطراتت ، پیپ کشیدن...!
|
|
|
از تمام تعلقات جهان |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/03/08، 10:44 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
از تمام تعلقات جهان
از عطر گل های اول "صبح"
از بوی نم باران بهاری
از آب بازی در عصرِ گرم مرداد
از ردپاهای برفی زمستان
از قهوه های تلخ پاییز
من از میان اینهمه
"تو رادوست تر" دارم....!
|
|
|
|