مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
آمار انجمن |
» اعضا: 1,973
» آخرین عضو: Master Joint
» موضوعات انجمن: 3,119
» ارسالهای انجمن: 3,851
آمار کامل
|
کاربران آنلاین |
در حال حاضر 95 کاربر آنلاین وجود دارد. » 0 عضو | 95 مهمان
|
|
|
پیپ!!!! |
ارسال کننده: HERCUL - 2016/09/25، 01:38 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
|
مردی که روبروی تو پیپ می کشد
در فکر گفتگوی تو پیپ می کشد
وقتی که می روی و دلش تنگ می شود
بی شک به جستجوی تو پیپ می کشد
این بار بی تو فاصله ها را نمی دود
در سوگ آرزوی تو پیپ می کشد
|
|
|
کاش... |
ارسال کننده: HERCUL - 2016/09/25، 01:29 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
|
یوقتایی میشه که تو خیال خودت؛
جای خالی منو حس میکنی
با بغض خواهی گفت:
”کاش اینجا بود” کاش بازم رو بروم تو اون کافه ی همیشگی می نشست با فنجون قهوه اش بازی میکرد...
اما ….
|
|
|
قانون نیوتن ... |
ارسال کننده: HERCUL - 2016/09/25، 01:25 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
|
دوست داشتن کسی که
معنی اش رانمیفهمد
درست مثل توضیح دادن
قانون نیوتن برای مادربزرگ است
تو چانه میزنی و او
بافتنی اش رامیبافد...
تو از تلخی قهوه میگویی و او با قند چای اش را مینوشد ...
|
|
|
نیوتن ... |
ارسال کننده: HERCUL - 2016/09/25، 01:23 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
|
دوست داشتن کسی که
معنی اش رانمیفهمد
درست مثل توضیح دادن
قانون نیوتن برای مادربزرگ است
تو چانه میزنی و او
بافتنی اش رامیبافد...
تو از تلخی قهوه میگویی و او با قند چای اش را مینوشد ...
|
|
|
نقطه ی شروع .... |
ارسال کننده: HERCUL - 2016/09/25، 01:18 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
|
تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،
ترازو برمی داری و می افتی به جان دوست داشتنت .
اندازه می گیری !
حساب و کتاب می کنی !
مقایـسه می کنی !…
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آن جا کـه
زیادتر دوستش داشته ای،
زیادتر گذشته ای،
زیادتر بخشیده ای،
به قدر یک ذره،
حتی یک ثانیه !
درست از همان جاست که توقع آغاز می شود،
و پیپ لعنتیت خاموش نمیشود ...
|
|
|
درد یعنی ... |
ارسال کننده: HERCUL - 2016/09/25، 01:16 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
|
ﺩﺭﺩ ﯾﻌﻨـﯽ :
ﺍﻣﺸﺒــﻢ ﻣﺜــﻞ ﺷﺒــﺎﯼ ﺩﯾﮕـﻪ
ﺭﻭ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸـــﯽ
ﺁﻫﻨﮕــــ ﺑــﺰﺍﺭﯼ ﻭ ﺑـﺎﺯﻡ ﻓﮑــﺮ ﮐﻨــﯽ
ﺑـﻪ ﺣﺮﻓﺎﯾـــﯽ ﮐــﻪ ﺑﺎﻫــﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾــم…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ خیلی همراهم بودی….
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ حتی یه نگاهش برات یه دنیا ارزش داره…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم…
به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ کلی حرف توی دلت میمونه و نمیتونی بهش بگی…
ﺑﻪ ﺍﯾﻨـﮑـﻪ….
لعنت به ﺍﯾﻨـﮑـﻪ ها….
ﻭ ﻣﺜـــﻞ ﻫﻤﯿﺸــﻪ ﭼﺸﻤــﺎﺕ بایــد ﺗﻘﺎﺻـــ ﭘﺲ ﺑـــﺪن و پیپ لعنتیت باهات بسوزه…
|
|
|
فیزیک... |
ارسال کننده: HERCUL - 2016/09/25، 01:07 AM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
|
آدم ها می آیند زندگی می کنند
می میرند و می روند...
اما...فاجعه ی زندگی تو
آن هنگام آغاز می شود که
آدمی می رود اما نمی میرد
می ماند و نبودنش در بودن تو
چنان ته نشین می شود که تو می میری
در حالی که زنده ای... و تو مانند فنجان قهوه ای میشوی که سهمش سرد شدن است...
|
|
|
بگذار دیگر نباشم... |
ارسال کننده: HERCUL - 2016/09/25، 01:04 AM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
|
هی کافه چی!
برای یک شب کافه ات را به دست من بده
می خواهم برای یک شب هم که شده
خودم باشم واین صندلی های خالی...
خودم باشم و یک آغوش خیالی...
خودم باشم واشک هایی که سرازیر می شوند
بگذار این سکوت وحشی تن مرا به اسارت بگیرد
بگذار در این تنهایی خون دل بالا بیاورم
بگذار پیپ بند بند وجودم را بسوزاند
بگذار دیگر نباشم...!!!
|
|
|
|