مهمان گرامی، خوشآمدید! |
شما قبل از این که بتوانید در این انجمن مطلبی ارسال کنید باید ثبت نام کنید.
|
کاربران آنلاین |
در حال حاضر 22 کاربر آنلاین وجود دارد. » 0 عضو | 22 مهمان
|
|
|
اهمیت |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/08/16، 01:54 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
ولی واقعا اهمیتی نداره چه اتفاقی می افته، من قشنگ ترین روزای زمستون رو دیدم، زشت ترین شبای تابستون جلو چشمام بود، بدترین قهوه ها و بهترین چایی هارو تو بهترین و بدترین کافه ها خوردم، با مزخرف ترین آدما گشتم و دنبال بهترین آدما اینور اونور رفتم، با فیلمای کمدی گریه کردم و به عشق رومئو ژولیت خندیدم، کارای بی اهمیت زیادی انجام دادم که از هیچ کدوم هیچ وقت پشیمون نشدم، من گند زدم ولی خودم درستش کردم، الان تو این لحظهیه پیپ گوشه ی لبمه
نه خوشحالم و نه ناراحت؛ می دونم هیچ چیزی اهمیتی نداره.
|
|
|
بدون اینکه ازت بپرسه |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/08/16، 01:51 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
هر چی سنت میره بالاتر میفهمی نه حوصله دردسر داری نه بگو مگو،نه اینکه هر روز یه داستان درست کنی.یه خونه راحت میخوای،یه کتاب قشنگ و یه پیپ و یه شریک زندگی که بدونه قهوه رو چه جوری دوست داری بدون اینکه ازت بپرسه
|
|
|
قهوه از چشمان توست |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/08/16، 01:45 PM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
قهوه از چشمان توست
و دریا استعاره ات
وقتی تلخ می شوی و گریه میکنی ...
|
|
|
عاشق که میشوی |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:46 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
عاشق که میشوی تمام جهان نشانه معشوقهات دارند، یک موسیقی زیبا
یک فنجان قهوه ی تلخ،یک پیپ پاسارگادتاباکی, یک خیابان خلوت و ساکت،
به آسمان که نگاه میکنی کبوترانی که پرواز میکنند همه تو را امید میدهند،
حتما که نباید هدهد خبری بیاورد، گاهی کلاغی هم از معشوقهات پیام دارد..
جهان عاشقی زیباست آنقدر زیباست که آواره شدنش هم زیباست،
مردن در عاشقی هم زیباست..!
|
|
|
اولین درخت قهوه |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:44 PM - انجمن: شعر قهوه
- بدون پاسخ
|
 |
وقتی با تو قهوه میخورم احساس میکنم اولین درخت قهوه برای ما کاشته شده!
|
|
|
به یک خانه ی نسبتا کوچک فکر میکردم |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:41 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
پیپ روی لبانم بود و داشتم به یک خانه ی نسبتا کوچک فکر میکردم
دیوار های نقشه کشی شده با گل های صورتی کم رنگ و آبی ملایم !
فنجان های کوچک گلگلی
انارهای ریز خشک شده روی آباژور کهنه
پرده های تمیز با گلهای ریز کهربایی
تابلو های نوشته شده با دست خط دکتر حسین؛
شیار های عطر گرفته با غنچه های گل محمدی
و پیراهن های اتو نشده ی روی میز مطالعه
کتابخانه ای بزرگتر از تمام لوازم دکوری خانه های مردم این حوالی
دانه های پخش شده در کنار قهوه جوش نو !
سیب های خوشبخت رنده شده روی کیک نیمه پز داخل فر
و لکه های دارچین روی دستمال های طرح دار کنار گاز
لیوان قهوه ی داغ در انتظار شیر گرم
و بیسکوئیت های نیمه سوخته داخل ظرف درب دار
بشقاب های گلگون چیده شده داخل کمد شیشه دار بلند
ودیوار های تزیین شده از عکس های قاب گرفته شده با امید
و برگ های خشک شده از برای عطرآگین کردن چایی تازه دم
خانه ی رویایی ما نه
رویای خانه ای ما !
خیالات حیرت آور چهارگوشه ی زندگی روانه در جانِ خانهمان
از هزاران سال قبل از تولد من و تو
تا هزاران سال بعد از مرگ جسممان ادامه خواهد داشت
یک بقای بهجت !
و پس از ما هر آن کس که خانه ای در نزدیکی خانه ما ابتیاع کند از خوش یمنی آن سخن خواهد گفت
|
|
|
خنجری از تبار عشق |
ارسال کننده: HERCUL - 2022/07/12، 11:38 PM - انجمن: شعر پیپ
- بدون پاسخ
|
 |
پیش از این
عاشقان
از عشقشان که می گفتند
می خندیدم
اما
به مهمانخانه که بازگشتم
قهوه ام را در تنهایی که نوشیدم پیپ را که بر لبم گذاشتم
دانستم که چگونه
خنجری از تبار عشق
پهلو می شکافد و
بیرون نمی رود...
|
|
|
|