انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: دلم رفت
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.

در کافه بودم عصر پاییزی؛ دلم رفت
در لحظه‌ی کوتاهِ ناچیزی دلم رفت

تا دیدمت آن لحظه پنهانی نوشتم
روی غبارِ کهنه‌ی میزی"دلم رفت"

بی عشق عمری با جهان جنگیده بودم
با عکس‌ ِروی گردن آویزی دلم رفت

رفتیم پیش پنجره با هم نشستیم
گفتی: برایم قهوه می‌ریزی؟ دلم رفت

باران به روی شیشه می‌کوبید دائم
در یک فضای وهم انگیزی دلم رفت

نه اهلِ شعر و شاعری بودم؛ نه عاشق!
با حرف‌های شاعرانه ات دلم رفت