انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: لحظه‌ی احترام از ادوین برُک
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
از پدربزرگم دو چیز را به یاد دارم
شلوار نخ‌نما و اینکه چگونه هر روز
ساعت جیبی‌اش را دو دقیقه جلو می کشید

وقتی از او پرسیدم که چرا باید چنین دقیق زمان را بداند
گفت یک تاجر، می تواند مالی را ببازد
اگر به قرارش دو دقیقه دیر برسد

وقتی از دنیا رفت دو پیپ از جنسِ کف دریا
و سکه ای طلا که به زنجیری بود باقی گذاشت
کسی پیپ‌های از کفِ دریا را دور انداخت
و سرِ سکه بگو مگو شد.

روز خاکسپاری‌اش ساعت‌های کلیسا به صدا درآمدند
او را به خاک سپردند
و همه‌ی فامیل دو دقیقه ساعتشان را جلو کشیدند.
.
.
.
شعر لحظه‌ی احترام
سروده شده ادوین برُک