انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: با صدای بلند بخندم...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
باید طور دیگری می شد
من داستان را جور دیگری نوشته بودم
مثلا تو بیایی
در آن سوی کافه بنشینی
و قهوه چی فنجان دلتنگت را
با همان همیشگی پر کند
مثلا من دزدکی نگاهت کنم
و بخندی
و بخندم
با صدای بلند بخندم
بگذار باران هم بیاید
اصلا چتر نداشته باشیم
آسمان دور سرمان بچرخد
یا می شد بی خیال این دیوانه بازیها
روی کاناپه دراز بکشیم
برایت چای بیاورم
به تلویزیون فحش بدهیم
مرا در آغوش بکشی
و  دستهای کبودم را نشانت بدهم
که سُر خورده ام روی برفها
و تو به سر به هوایی ام بخندی
بخندم
با صدای بلند بخندم...