انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: درب خانه را باز میکنم...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
درب خانه را باز میکنم
تاریکی سحر را به جان میخرم...
و رو به زادگاه خورشید میکنم
آرام آرام
سیاهی به مات میگراید ....
و خورشید از پشت تپه ی سرسبز،سر برون می آورد
تلاش کردم چشمانم را نبندم
که ناگهان یک هنر ناب از ذرت میان لب هایم بود...
همراه با توتون هایی کهنه
که هر روزم را نو میکرد...
نجوایی به گوش میرسد
آری...
آواز گنجشکان و بلبلان چنارمان است
که همراه با صدای آب رودمان
نت ها را به زیبایی می نوازند...
چشمانم را باز کردم...
هوا را باز گرگ و میش دیدم
اما اینبار خبری از خورشید نبود...
نگاهی به پشت کلبه ی چوبیمان انداختم
و پدربزرگم را دیدم
که چشم هایش را بسته
و همچنان که هنر و علمی بر زبان دارد
با خورشید وداع میکند
محمد آقایی
تقدیم به انجمن بزرگ پیپ ایران ،تاباک
و استاد رحیمی
Heart Heart Heart