انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: بوی پیپ امانم را بریده
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
پدرم
غروب هر روز
شرمندگی را
با تمام سرافکندگی
به دست های کوچک من
هدیه می کند
ومن
هرشب
خواب میبینم
خنیدیدن را

حسرت یک نخ

نخ سیگار

روی پلک های پدرم
رقص میکند
وکمی ان طرف تر

بوی پیپ امانم را بریده
انواع نوشیدنی
پوشیدنی


اما حیف
لباس های همسایه
برایم بزرگ است


این روزها همه چیز تمام میشود
اما


شرمندگی پدرم
دست های پینه بسته اش
چروک های صورتش
.
.
.
داغ دلم را تازه نکن

دیشب خواهرم
از درد مرد

ولی ان سوی دیوار


دخترک همسایه

رقص میکند .