انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: کافه
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یک کافه ، دختر ، صندلی ، جای کسی خالی!
افتاده موهای قشنگش رویِ سر عالی!

بابا مدیرِ شرکتِ تولیدِ اِل سی دی
آدرس: شمیران ، پشتِ "تالارِ گلِ دالی"

ساعت حدودِ هفت و نیمِ عصر بارانی
یک بدقواره ، یک پسر ، شاگرد بقّالی

- :"اُستا ، اگه میشه بَرَم ..." اُستا:"برو ، امّا-
فردا یه پا زودتر بیا ... اِمرو چه بی حالی! "

خِس خِس...پسر... تاکسی...درِ کافه...سلامی با...
دختر:"منُ کاشتی؟! شُدم تابلو گُلِ قالی!"

- :" حالا عزیزم ، چی شده؟ فردا که ما با هم..."
- : یالاه،کجا بودی؟! بگو ، استادِ ماسمالی!

- : " دنبالِ ویزایِ سـفر بودم و بعدش هم -
تویِ ترافیک مونده بودم از چه می نالی؟!"

یک سالِ بعد...آن کافه...یک گُل...دختری دیگر!
مَردی به رویِ صندلی - یک مَردِ تـوخالی!-

یک خانه - اصلن یک قفس- یک زن که می میرَد
در لابلای زندگی با ... عشق پوشالی!