انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: بعداز ظهر سگی ...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
شاعری که هیچوقت نوشته نشد ...:
گاهی وقت ها به اولین روز آشناییمون فکر میکنم ... . تو یه بعداز ظهر سگی ...



درست لحظه ای که حس میکردم تا ابد پشت ترافیکه دردم...!
تو ......رنگی ترین تصویر  بودی!برای منی که دنیارو سیاه میدیدم!انگار سوخته بود کارت گرافیکه مغزم ... !
دور از تمام شلوغی های  این شهر مریض ... دور از مرز زمان.....دور از مرز مکان ...پشت دورترین  پنجره ی خاموش این شهر... هم آغوشم شدیُو بکارت سلامتیمو ازم گرفتی ...
منو ببخش که هر وقت سنگینم
منو ببخش هر وقت از تنهایی لبریزم
میام سراغت! آخه  تو تنها کلیسایی هستی که هر روز یک شنبه ای!
.
.
.
تا ابد روشن بمون! تا ابد روشن بمون! نذار خاموش شم ... ریه هامو سنگین تر کن از آسمون  سُربیه طهران!
.
.
.
هیچ وقت فکر نمیکردم ارامشمو مدیون  یه تیکه چوب باشم!
پیپ لعنتییم عاشقتم ...