انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: فنجان واژگون شده قهوه ی مرا بر روی میز باز تکان داد با ادا
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
فنجان واژگون شده قهوه ی مرا
بر روی میز باز تکان داد با ادا

یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام
آرام و سرد گفت که در طالع شما

قلبم تپید باز عرق روی صورتم
گفتم بگو مسافر من می رسد؟و یا...

با چشم های خیره به فنجان نگاه کرد
گفتم چه شد؟...سکوت و تکرار لحظه ها

آخر شروع کرد به تفسیر فال من
با سر اشاره کردکه نزدیکتر بیا

اینجا فقط دوخط موازی نشسته است
یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا

انگار بی امان به سرم ضربه می زدند
یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟

گفتم درست نیست از اول نگاه کن
فریاد زد:...بفهم!رها کرده او تو را...