انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: دوباره گم می‌کنم خودم را
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
دوباره گم می‌کنم خودم را
در انبوهِ آدم‌هایی‌ که نمی دانم خوشبخت هستند یا بدبخت
آدم‌هایی‌ که نمی‌دانند خوشبختم یا بد بخت
در اولین کافه
سفارش فنجانی قهوه و یک برش کیک می‌‌دهم
و فرض می‌کنم
جهان بطور معجزه آسائی پر از شادمانی است
فرض می‌کنم
همین الان یک نفر کنارم می‌‌نشیند تا تنها نباشم
فرض می‌کنم
سرِ پیچِ بعدی
خوشبختی‌ منتظر است تا من کیک و قهوه‌ام را تمام کنم
کافه را ترک می‌کنم
در میهمانی امشب
باید در آغوشِ جهانی‌ برقصم که بطور هولناکی غم‌انگیز است
باید دنیا را به یک کیک و قهوه دعوت کنم
در کافه‌ای بنشینیم پر از آدم‌های خوشبخت یا بدبخت
کافه‌ای که سر پیچ بعدی اش
یک نفر منتظر است تا قهوه ات تمام شود .