انجمن پيپ ايران|تنها انجمن تخصصي پيپ توتون سيگاربرگ قهوه|پاسارگادتاباک

نسخه‌ی کامل: کافه چی
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
یک زمانی قهوه ات بسیار می چسبید
کافه چی،در کافه ات دیدار می چسبید
به من عاقل که از تکرار بیزار است
آمدن اینجا،چرا هربار می چسبید؟
آخر هر هفته اینجا شعرخوانی بود
شعرهای من به او انگار می چسبید
آن زمان شعرهایم اعترافی بود
پیش چشمان نگار اقرار می چسبید
رفت و بعد از او چه شبهایی گلو را
بغض سفت مانند طناب دار می چسبید
راستی باید از این پس بی شکر باشد
قهوه شیرین فقط با یار می چسبید
کافه چی یک چیز را انگار یادم رفت
یک زمانی قهوه با سیگار می چسبید